بارها نشستهام... دودوتا چهارتا کردهام! این حساب و کتاب... اصلا باهم جور درنمیآید! تو نهایتِ عشقیّ و من... وبالِ تو هستم! تو نهایت لطفیّ و من... بیدست و پاترینم! همین که اجازه میدهی نامت را ببرم... مِهرَت را در سینه داشته باشم... و خودم را از تو بدانم... برایم کافیست؛ محبوبِ من!
پ.ن حسینجان! قسم به روز رستاخیز که اگر نامهام را به دست چپ بدهند... دست راستم شهادت میدهد که برای تو... خوب به سَر و سینه زده! ... @MokhatabTV3 ...
به دَبدَبه و... کَبکَبهام نگاه نکن! من مثل بیدی هستم... که با یک #باد، از کار میافتم! من... همین بندهی قَدکشیدهی تو... در مقابل بزرگی و عظمتت... حرفی برای گفتن ندارم؛ چون تو خوب... از من خبر داری! این مخلوق تو... که اکنون مقابلت ایستاده... هر راهی برود... باز هم سوی تو میآید؛ خداجان! این انسانِ سَربههوا... جز تو، پناهی ندارد! در این میان... دلخوش است به تو... امیدش را ناامید نکن! پروردگار رمضان؛ خدای بیهمتا و مهربان! به عظمتت سوگند! هنگامهی بیراهه رفتن... دست و بالَم را... جایی حوالیِ حسین و کربلا... بَند کن! ... @MokhatabTV3 ...
خدایا! در هجوم بیامان حوادث آخرالزمان... عدهای... امان را در آستان بندگان میجویند! و خانهی سامانشان را... بر سستترین گمان بنیان مینهند! عدهای... ویران و ویلان میشوند و... برخی... پریشان و سرگردان! و این همه... در جستوجوی امان... به دامان این و آن... میآویزند! در این فتنههای گران... اما تنها مؤمنانند... که نشانی دارالامان را میدانند! و در حریم امن و... آغوش گرم تو... جاودان میمانند! خدایا! ما را همواره از مؤمنان خودت قرار ده!