دلش... یک سقف بالایسَر میخواست؛ که نداشت! با هزار امید... رفت جمکران! متوسل شد به آخرین امیدِ همهی منتظرها... امامش را صدا زد و خانه ای خواست! چشمش... به جمال گمشدهعالم روشن شد. سید حسین یزدی... علاوه بر خانه... چند دُرّ نصیحت هم هدیه گرفت. از امام عصر(علیهالسلام) شنید: «آن جلسه دعای ندبهای که میروی را هیچ وقت ترک نکن! از عمه جانم زینب (سلامالله علیها) یاد کنید! هم در آن جلسه... هم در مجالس دیگر!» ... 📚مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان علیهالسلام، به نقل از آیتالله بهجت ... @MokhatabTV3 ...
مرحوم فَشَندی میگوید: در مسجد #جمکران... اعمال را به جا آورده بودم و با همسرم میآمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند. گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج #امام_زمان (عج) را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود. فرمودند: شیعیانِ ما به اندازهی آبخوردنی ما را نمیخواهند! اگر ما را بخواهند، #دعا میکنند و #فرج ما میرسد. 📚شیفتگان حضرت مهدی(عج)، جلد۱، صفحه۱۵۵ ... @MokhatabTV3 ...