🔻ارتباط و اتصال معنوی با جهان غیب و ماوراء طبیعت از مختصات پیامبران نیست که با ختم نبوت، هرگونه رابطه معنوی و روحانی، قطع گردد؛
👈 ارتباط و اتصال معنوی، کشف و شهود، برای ائمه (ع) و نیز برای هر فردی که در پی تلاش در راه خدا، در درجههای بالای ایمان، قرار بگیرد، امکانپذیر است؛
👈 در ابتدا، ذکر این نکته لازم است که خداوند در همان ابتدای قرآن و درست در همان
ابتدای سوره بقره، به صراحت اعلام میکند: "این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنماى پرهیزگاران است" و
در آیه بعد تاکید میکند که "آنهایی که به عالم غیب، ایمان دارند"؛ به عبارتی شرط راهنمایی را در همان ابتدا، قبول عالم غیب اعلام کرده است.
👈 خداوند در قرآن در
سوره عنکبوت، آیه ۶۹ درباره شرط بعدی راهنمایی نیز میفرماید: "کسانی که در راه ما، مجاهدت و کوشش کنند، ما آنان را به راههای خود، راهنمایی میکنیم."
👈 در
سوره انفال، آیه ۲۹ نیز میفرماید: "اگر اهل تقوا باشید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشيد، خدا به شما بصیرتى مىدهد که درست را از نادرست، تشخیص دهید."
👈 نکته بعدی اینکه در
سوره اعراف، آیه ۱۸۵ میفرماید: "چرا در ملکوت و واقعیتهاى پشتصحنۀ آسمانها و زمین و هر چه را خدا آفریده نمىنگرند و نمىاندیشند؟"
👈 به عبارتی امکان مشاهده ملکوت برای همه وجود دارد و پیامبر (ص) نیز میفرمایند: "اگر لشکر شیطان، اطراف قلوب بنی آدم را احاطه نمیکردند، آنها حقایق ملکوت آسمانها و زمین را مشاهده مینمودند." (
بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۵۹)
🔻و اما بعد ...
👈 امام علی (ع) درباره دوران جدایی از رسالت، میفرمایند: "... خداوند که نعمتهای او گرانقدر است، در دوران های مختلف روزگار و در دوران جدایی از رسالت، بندگانی داشته است که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفت ..." (
نهجالبلاغه، خ ۲۲۲)
👈 امام علی (ع) در جای دیگری نیز میفرمایند: "همیشه در دنیا، افرادی هستند که خداوند، در باطن و ضمیرشان، با آنها حرف میزند." (
نهجالبلاغه، خطبه ۲۲۰)
👈 و به قول شهید مطهری: "حضرت زهرا (س) اینجور بود، با آنکه پیامبر هم نبود و به حضرت مریم (س) نیز به نص قرآن، خداوند، حقایق را به او تفهیم میکند." (
خاتمیت، شهید مطهری، ص ۳۹)
👈 و در روایتی دیگر از پیامبر (ص) آمده است که افراد پرهیزگار در پرتو اجتناب از گناه و انجام فرائض و نوافل و ... به مقامی میرسند، تا آنجا که خداوند درباره آنها میگوید، او را دوست میدارم؛ پس چون دوستش داشتم، گوش او، چشم او، زبان او و دست نیرومندش میشوم؛ اگر مرا بخواند، پاسخش میدهم و اگر از من بخواهد، به او میبخشم. (
وسائلالشیعه، ج ۳، ص ۵۳)
👈 این یعنی، تمام زمانها و مکانها و هر فردی را با شرائط ذکر شده، شامل میشود و هیچ اختصاصی نسبت به انبیاء ندارد؛ تمامی آیات و روایات ذکر شده به خوبی دلالت دارند که از طریق ارتباط با ملکوت، کشف و شهود برای همیشه و برای هر کس که دارای شرائط لازم باشد، باز است و نتیجه دوستی با خدا این میشود که خدا چشم او، گوش او و زبان او، نیز میشود؛
👈 ملاصدرا در این رابطه میگوید: "اگر با ختم شدن نبوت، وحی، قطع شده است، باب الهام و اشراق و راهنمائیهای غیبی الهی، قطع نشده و نخواهد شد." (
خاتمیت، جعفر سبحانی، ص ۱۴۶ به نقل از مفاتیحالغیب، ص ۱۲)
👈 شهید مطهری نیز میگوید: "با ختم نبوت باب پیامبری مسدود شد، اما باب کشف و شهود و الهام، مسدود نشد." (
خاتمیت، شهید مطهری، ص ۳۹)
👈 اما جدای از کیفیتهای مختلف وحی و ارتباط با ملکوت از وحی انبیا تا الهام و مکاشفه، تفاوت وحی انبیا با الهامات دیگران، در نداشتن ماموریت رسالت است، نه خود ارتباط با ملکوت؛ (
سوره انبیاء، آیه ۷۳)
🔻و نکته ...
👈 به عبارتی، الهامات فرد مرتبط با ملکوت، برای آن فرد، حجت است، اما وظیفهای ندارد که آن را به دیگران ابلاغ کند و اینجاست که سوء برداشت اتفاق میافتد؛
👈 استاد مطهری در این باره میگوید: "ممکن است بشری از لحاظ صفا و کمال و معنویت به مقامی برسد که یک سلسله مکاشفات برای او رخ دهد و حقایقی از طریق الهام به او ارائه شود، ولی او مأمور به دعوت مردم نیست." (
خاتمیت، شهید مطهری، ص ۳۹)
🔻بنابراین، با ختم نبوت و انسداد وحی، راه الهام و اشراق و کشف و شهود، بر روی موجودات بسته نمیشود و بلکه برای همیشه باز است و مشکل تعجب برخی افراد نیز اینجاست که آنها به رغم ادعای مسلمانی، اهل خواندنِ قرآن نیستند و گرنه در خود قرآن، از این نکات وجود دارد و چیز عجیبی نیست؛
🔸و اوحی ربک الی النحل ...
👈 "و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که در کوهها، روی درختان و بناهایی که مردم میسازند، خانههایی برای خود انتخاب کن." (
نحل، ۶۸)
🔸و اذ اوحیت الی الحواریین ...
👈 "و بیاد بیاور، روزى را که بر دل حواریین الهام کردم که به من و فرستادهام، عیسىبنمریم ایمان بیاورید. (
مائده، ۱۱۱)
🔸مرتبط@maktubat