اینکه یکی از خونریز ترین دیکتاتور های تاریخ اینقدر سینه چاک داره به نوبه خودش بسیار نگران کننده است. لازم نیست طرفدار جولانی باشید تا اینا رو محکوم کنید فقط لازمه انسان باشید.
کانال های ارزشی برای اینکه روی حمایت ده سالشون از سفاک ترین دیکتاتور خاورمیانه سرپوش بگذارند شروع به نشر ویدیو های ادعایی کشتار علویان توسط تحریر الشام کردند. با این حال، خبرگذاری های شناخته شده تا به حال هیچ خبری در این باره کار نکردند و دستور عفو عمومی برای سربازان صادر شده.
🇸🇾 البته ابومحمد جولانی کارنامه خوبی درباره حقوق بشر نداره و سابقه زندانی کردن و شکنجه معترضین و کنشگر ها رو در زمان حکومتش در ادلب داره. جولانی بارها برای تثبیت حکومت اقتدارگراش فرایند قضایی رو دور زده و مخالفین رو به زندان انداخته، ولی کشتار اقلیت های مذهبی ازش به اثبات نرسیده.
در اینجا میتونید درباره سابقه سیاه ابومحمد جولانی در زمینه حقوق بشر بیشتر بخونید 👇
☝️ ولی به یاد داشته باشید، جولانی هرچی هم باشه و هرکاری هم بکنه، اعمالش ذره ای از خون روی دست اسد و ملایان کم نمیکنه. اجازه ندید این جنایت ها فراموش بشه.
متاسفانه متنی که نوشتم اینقدر وحشتناک و باورنکردنیه که خیلیا فکر میکنند من اینو از خودم درآوردم واسه همین میخندند.
ولی ای کاش دروغ بود، متاسفانه همش واقعیه و حتی مرتکبینش اینقدر وقیح بودند که روی دوربین ثبتش کردند، فقط کافیه ویدیو رو با چشم خودتون ببینید. تروما و وحشتی که توسط اسد به مردم سوریه تحمیل شده بیشتر از اونه که برای ما قابل درک باشه.
این ویدیویی که میبینید یکی از شنیع ترین فجایع انسانی است که با دوربین ضبط شده، جنایتی که بوی تعفنش با هیچ آبی از آخوندها و اسد پاک نمیشه.
چهار سرباز روس مسلمان سوری رو در محاصره گرفتند و با پتک شروع به کتک زدنش کردند در حالی که از خدا نترسیدند و ذره ای شفقت به دلشون راه ندادند. مسلمانی که توسط همه کس و همه چیز رها شده و جز به آخرت به چیز دیگری امید نداره در بین ضربه های مهلک پتک شهادتین میگه. روس ها قهقه ای از جنس عمیق ترین حس شادمانی میزنند و به این جشن خونین ادامه میدند.
آخرین نگاه این مسلمان به خاک سرزمینی میفته که مثل جانش دوستش داشته. شاید در آن لحظه به فکر دیکتاتوری بوده که با شعار وطن سرکار آمده ولی از وطنش جز قساوت بیگانگان بهره ای برای او نگذاشته. با آخرین نفس میگه: مای، مای. آب، آب. ولی لشکریان روس حتی از مستجاب کردن این خواسته اش هم ابا کردند و با لبان تشنه و با گلوله در بدن به شهادت رسید در حالی که فریاد مددخواهیش جز پروردگارش به گوش هیچکس نرسید.
روس ها، سرمست از این پیروزی، موسیقی پخش میکنند و برای این افتخار بزرگ پایکوبی میکنند. سر شهید رو از تن جدا میکنند و دستهاش رو انقدر با پتک میکوبند که به راحتی با چاقو از تن جدا شه. تن بی سر و دست شهید رو معکوس میآویزند و آتش میزنند، با سرمستی زاید الوصفی به این صحنه فرخ بخش میخندند و شادی میکنند.
به یاد داشته باشیم، همه این وقایع اتفاق افتاد چون مردی در دمشق، خواست یک روز بیشتر سلطنت کنه و دو مرد در تهران و مسکو با او موافق بودند. این سه مرد را فراموش نکنیم.
روزی که سقوط رژیم اسد شروع شد شایعاتی درباره خارج کردن گروهی از زندانیان صیدنایا به مکانی نامعلوم به گوش رسید. حالا انقلابیون در بیمارستانی در نزدیکی دمشق اتاق مخفیای کشف کردند که اجساد این قربانیان توش پنهان شده بود.
مجاهدین هنوز در حال حفر زندان مخوف اسد، صیدنایا هستند تا در زیر زمین، در میان سنگ و خاک، جایی که حتی حشرات هم در اون لانه نمیکنند اثری از زندانیان سیاسی بشار پیدا کنند، کسانی که به جرم اعتراض و کنشگری بدون محاکمه و تفهیم اتهام "ناپدید" شدند و روزانه مورد شکنجه قرار گرفتند. بسیاری از افراد درکشون رو از جهان بیرون از دست دادند و به موجوداتی گم شده در زمان و مکان تبدیل شدند.
رژیم اسد امید داشته که با استفاده از ابزار سرکوب روح مسلمانان سوری رو مقهور کنه. فرعون میخواسته تودهای سرفراز که به آیین و جامعهشون دلبستگی داشتند رو وادار کنه تا دیکتاتوری تک حزبیای که از طرف امپریالیسم ایرانی-روسی به ایشان تحمیل شده رو بپذیرند، غافل از اینکه وعده خدا آمدنی است و از قضای الهی برای فرعونیان گریزی نیست.
هزار سال میگذره و این ننگ از ملایان پاک نمیشه که برای جاه طلبی های سیاسیشون حاضر شدند وحشی ترین حیوانی که در قرن اخیر شناخته شده رو به جون این امت بندازند؛ شاید قرن ها بگذره و مسلم و ترسای سوریه همه در خاک بپوسند ولی تا قیام قیامت نام ملایان به خون مردم سوریه گره خورده.
یکی از آزدشدگان، همینطور دنبال دیگران میدود، اصلا نمیداند داستان چیست؟ وسط جاده از دیگران میپرسد چه شده؟ برایش میگویند نظام سقوط کرده، خوشحال میشود!