🚩🚨هژمونی، انقلاب منفعل و شهریار جدید
🖌 نوشتهی: پیتر دی توماسترجمهی: حسن مرتضوی
۲۸ دسامبر ۲۰۲۲
🔸 مفهوم هژمونی از منظر گرامشی در طیف وسیعی از دانشرشتههای علوم انسانی، اجتماعی- علمی و تاریخی تأثیرگذار شده است. این بیانگر «موفقیتی» است یکه برای واژگان سنت مارکسیستی که همچنان مخاطبان بسیار گستردهتری را در مقایسه با مفاهیم مرتبطی مانند دیکتاتوری پرولتاریا یا الغای دولت سرمایهداری پیدا میکند. با این حال، اغلب به نظر میرسد که این واژه هنگامی که معانی کاملاً متناقضی به آن نسبت داده نمیشود، مضامین بسیار متفاوتی دارد و خوانندگان جدید و قدیمی را به یکسان در خصوص اهمیت نظری دقیق یا موضوعیت معاصر آن مردد میسازد.
🔸 مقالهی حاضر با تکیه بر پژوهشهای فلسفی جدی اخیر دربارهی دفترهای زندان، استدلال میکند که مفهوم هژمونی بهسان «زنجیرهای دیالکتیکی» متشکل از چهار «وجه وجودی» کاملاً مرتبط یعنی 1)-هژمونی به منزلهی رهبری اجتماعی و سیاسی، 2)-بهعنوان پروژهای سیاسی، 3)-بهسان دستگاهی هژمونیک و 4)-بهعنوان هژمونی اجتماعی و سیاسی جنبش کارگری بهتر درک میشود. این سنخشناسی بدیل از مفهوم هژمونیْ هم تحلیل پیچیدهای از ظهور قدرت دولتی مدرن و هم نظریهی سازماندهی سیاسی گروههای اجتماعی فرودست را نیز در اختیار میگذارد. این پروژه در انگارهی گرامشی پیرامون شکلگیری «شهریار جدید» گنجانده شده است، انگارهای که هم بهعنوان حزب سیاسی و هم فرآیند مدنیت تصور میشود و معرف بدیل رهاییبخش در مقابل شکلهای غالب مدرنیتهی سیاسی است.
🔸 شهریار جدید گرامشی را نباید صرفاً اسم رمزی برای یک حزب سیاسی از پیش موجود یا حتی شکل شناختهشدهای از حزب سیاسی کمونیستی درک کرد، حزبی که بیشازپیش با تثبیت استالینیسم در اتحاد جماهیر شوروی و جنبش کمونیستی بینالمللی به طور فزایندهای منسوخ میشد، حتی زمانی که گرامشی در حال نگارش دفترهای خود بود. در عوض، دقیقاً همانطور که دربارهی شهریار هنوز ناموجود ماکیاولی صدق میکند، میانجیگریهای نهایی گرامشی رویه و شکل جدیدی از سیاست را پیشنهاد میکند که شامل درک جدیدی از حزب سیاسی بهعنوان «آزمایشگاه» جامعهی جدید است و به کاملترین گسترش خود میرسد، اما قابل تقلیل به آن نیست. شهریار جدید یک «فرد مشخص» یا یک هستندهی متمرکز واحد نیست، بلکه فرآیند جمعی پویایی است که هدفش یکسره بسطی تمامیتبخش در کل صورتبندی اجتماعی، به عنوان سازمانی جدید از روابط اجتماعی و سیاسی است. ... شهریار جدید در نهایت شکل اسطورهای را نشان میدهد که هدف آن فراخواندن ائتلافی از فرودستان شورشی است که درگیر اقدامات برای خودآزادی سیاست هژمونیک هستند ــ آزمایشگاهی آموزشی برای آموزشزدایی عادات فرودستی و کشف شکلهای جدید سرخوشی، دوسویگی و خودتعیّنی جمعی.
🔸 سالهای گذشته شاهد تحولی اساسی در فضای سیاسی بینالمللی بودهایم. پس از زمستان طولانی نئولیبرالیسم، مفاهیم جدید اما هنوز شکننده از جهان از تداوم انقلابهای عربی، تا جنبش اشغال، تا مبارزات ضد ریاضت اقتصادی در سراسر جهان اشاعه مییابند. برای اولین بار به تحقیق از دههی 1960، تجربیات تودهای پیوسته از بسیج مردمی یک نسل کامل، در عمق بحران سیاسی طبقات حاکم که قادر به تثبیت تضادهای ذاتی رژیم انباشت خود نیستند، وجود دارد. آنچه این جنبشهای جدید به آن نیاز دارند، نظریههایی است که به آنها کمک کند تا ظرفیت عمل خود را افزایش دهند، دیدگاههای سیاسی جدیدی را که در آنها نهفته است، در یک «وضعیت عملی» آشکار کنند. مهمتر از همه، این جنبشها نیاز به توسعهی شکلهای سازمانی دارند که آنها را در گذار از مقاومت در برابر نظم موجود، به سمت شالودهی نوع جدیدی از جامعه قادر به رشد و شکوفایی میکند، یعنی از نقد به برساختن. به نظر من توسعهی دیالکتیکی پژوهش گرامشی دربارهی ماهیت سیاست هژمونیک، واقعیت تاریخی انقلاب منفعل، و شکلگیری بالقوهی یک شهریار جدید را میتوان امروز به عنوان اصطلاحات پیشگمانهای برای درک و تقویت تنوع این موارد بسیج معاصر مقاومت و شورش درک کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3lr#هژمونی#گرامشی#پیتر_دی_توماس#حسن_مرتضوی@naghd
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf