🚩⚒️⚙️ فقر طبقهی کارگر را فراگرفته، اما به زودی، بهصورت عادلانه بین تمام ایرانیان تقسیم خواهد شد
در مسیــر فقـر مطلـقجامعه در مسیر حرکت بهسوی
فقر مطلق روان است؛ فقری که ناشی از کاهش میانگین مزد و درآمد، کاستی امکانات و گسترش نابرابریهای اجتماعی و طبقاتی است.
بنا به دادههای تحلیلی و فاکتورهای عینی از اعتراضات اجتماعی، یکسوم جمعیت کشور (خانوارهای کارگری) با
فقر مطلق دستوپنجه نرم میکند. بخشی از گروههای اجتماعی درگیر گرسنگیاند. بخشی دیگر شکاف طبقاتی و ناامنی را تجربه میکنند که درنهایت تبدیل به اعتراضات خیابانی شده و در آینده با تکرار سیاستهای شکستخورده قبلی، تاریخ جدیدی از عصیانهای اجتماعی را ثبت خواهد کرد.
فقر را نمیتوان با آمار بیان کرد چراکه تنها میتوان سطحیترین لایههای
فقر را با عدد و رقم توصیف کرد. برحسب ارزیابیها از قدرت خرید، یکسوم خانوارهای ایرانی حداقل بهنوعی با خط
فقر مطلق مواجهاند که بخشی از آنها حتی گرسنگی میکشند و با کمترین میزان کالری زندگی میگذرانند. در شاخص گرسنگی جهانی، در سال گذشته ایران جزو ۱۰ کشور با گرسنگی پایین بود. درحالیکه گزارشهای میدانی نشان میدهد که در کشور میلیونها نفر با گرسنگی زندگی میکنند.
فقر یک پدیده اجتماعی/طبقاتی و متغیری ناشی از پدیدهی مناسبات اقتصاد سرمایهدارانه است که نیروی کار در آن به بیرون از روابط تولید پرتاب شده و امکان جذب در چرخهی اشتغال را ندارد. پیامد این وضع
فقر را ایجاد میکند. با مراجعه به روند
فقر در کشور متوجه میشویم که پایینترین نرخ
فقر در جامعه، مربوط به سالهای ۸۰ تا ۸۵ است. بعد از آن سالها، یعنی از سال ۸۵، روند فزایندهی
فقر در کشور با ٪۱۵ شروع شد. یعنی ٪۱۵ جمعیت زیرخط
فقر قرار داشتند. این خط
فقر را مرکز پژوهشهای مجلس اعلام و توسط وزارت رفاه منتشر شد و بهعنوان خط
فقر کشور در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ شناخته شد.
فقر در دو بُعد؛
فقر نسبی و مطلق پدیدار میشود.
فقر مطلق حاصل آنگونه درآمدی است که سبب ناتوانی در تامین حداقل استانداردهای زندگی موجود در جامعه میباشد.
فقر نسبی به آن وضعیتی از ناتوانی افراد اطلاق میشود که دسترسی به برخی از امکانات را نداشته باشد. امکاناتی که جامعه بهعنوان وضعیت مطلوب میشناسد. باتوجه به این تعریف،
فقر و نابرابری با هم مساوی است. یکی از شاخصهایی که
فقر را با آن مقایسه میکنند، پایین بودن درآمد است.
بهاین ترتیب؛
فقر را میتوان از دو رویکرد دید؛
فقر درآمدی و
فقر قابلیتی.
فقر درآمدی تکبعدی است، اما
فقر قابلیتی شاخصهای اجتماعی و انسانی را بررسی میکند که قابل مشاهده هم نیست: درآمد شرایطی برای دسترسی به امکانات را بهوجود میآورد، یعنی دلیل
فقر را با پایینبودن درآمد یکی تلقی میکند که عامل شکاف طبقاتی است و سرانجام منتهی به اعتراضات میشود.
اما آنچه کنونه برای ما مهم است، اینکه هنوز واقعا شاخص قابل استناد به اینکه چند میلیون کارگر در کشور وجود دارد، و چند میلیون بیمهشده هستند، نداریم. هر آماری که ارائه میشود، آمار جمعیتی است. رژیم در کشور سیاست بلوکه کردن آمارها و عقیمبودن آنها را عامدانه پیاده میکند. بهطور مشخص نمیتوان گفت؛ باید دربارهی چه جمعیتی حرف زد. در سازمان تامین اجتماعی آمار بیمهشدهها وجود دارد، اما دانسته نیست که از این تعداد چند نفر کارگر هستند، تحصیلاتشان چقدر است، حتی در شورایعالی دستمزد، عدد و آمارهای اعلامشده معتبر نیستند؛ چرا که همه بر حسب تخمینهاست.
سایت دنیای اقتصاد میگوید: «بنا به اظهارات سازمان پزشکی قانونی، در سال گذشته روزانه ۵ تا ٦ نفر کارگر بهدلیل حوادث و ناامنی کار جان میسپارند، اما وزارت کار این تعداد را یک تا دو نفر اعلام کرده است.»
اگر طبقهی کارگر به این نتیجه برسد که؛ سرمایه هیچ اهمیتی به سلامتی و طول عمر کارگر نمیدهد مگر اینکه جامعه او را مجبور کند، آنگاه به تدارک فرارفت از این قتلگاه هم خواهد اندیشید.
احساس فقر تنها کافی نیست، اگر که فقر به آگاهی انقلابی درنیاید.
#فقر
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf