🔘✍ ساسان صدقینیا:
🔹مراکز حکومتی آمارهایی را منتشر کرده اند که بخوبی وضعیت آشفته ی بازار کار ایران را نشان می دهد.
وضعیتی که ناشی از عمق یافتن سازماندهی کار بر اساس رهنمودهای نولیبرالی دنیای سرمایه داری است.
نیمی از جمعیت در سن قانونی کار در ایران اصولا رغبتی برای کار ندارند آنها هرگونه امید برای داشتن يک معیشت حداقلی را از دست داده اند.
همزمان ٤٠/
٥درصد نیروی کار کشور روزانه بیش ٨ ساعت کار می کنند، یک سوم ٢٨-
٣٢%
بیش از یک شغل دارند، و از همه مهم تر ٤٩%
مطلقا سهمی در تولید ناخالص داخلی کشور ندارند. این اعداد و ارقام با یکدیگر تناقضی ندارد نه جمعیت کشور بقول تئوریسین های راست تنبل و بی عار شده اند و نه شدت کار کاهش یافته است. این آمارها نشان میدهد بیکاری مساوی با کار نکردن نیست.
🔹دولت گیج و کلاش حسن روحانی با افزایش حجم نقدینگی سعی در مهار رکود دارد و همزمان با شیفت پول به سمت بازار ارز توسط آزاد کردن نرخ ارز و کنترل گردش پول با نرخ سود بالای بانکی سعی در کنترل مصنوعی تورم. طبقه
#کارگر جور هر دو را می کشد تا چندرغاز ته جیبش را برای بقا خرج کند. شدت کار به مراتب افزایش چشم گیری یافته است. اما بازپرداخت آن در قالب دستمزد صورت نمی گیرد. این نشاندهنده حجم بالای کار مجانی و شبه رایگان در سیستم
سرمایه داری جمهوری اسلامی است. به این اعداد باید جمعیتی بیش از سه میلیون نفر غیرفعال که اصولا دنبال شغل نیستند و همچنین آمار بالای بیکاری (رسمی و مطابق تعاریف رایج) و کار گسترده کودکان کار را نیز افزود تا دریابیم بیکاری همان کار است و تمام زمان، زمان کار. پیکره یک توحش
#سرمایه داری نولیبرال که کار (بیگاری) رفته رفته ارتباطی به تولید ثروت (تولید ناخالص داخلی) ندارد.
🔹در ازای دستمزد، چه چیزی عاید طبقه
#کارگر شده است؟ زندان، شلاق، قتل خاموش در زندان، احضار و بازجویی، شکستن استخوان ها برای دیه و خودکارفرمایی هایی مانند فروش اعضای بدن، مشتی وعده، امید، خیریه جات، انتخابات، تهدید خارجی، دنیایی تئوری و ژست و تئوریسین، عواطف و هیجانات رسانه ای و سلبریتی ها و.... این شکاف را همین عوامل غیرمادی پوشش می دهند.
🔹دولت نولیبرال جایی خارج از قراداد اجتماعی مابین حوزه عمومی و جامعه مدنی ایستاده و مطالبه پذیر نیست بلکه
#دولت_موظف_است سرکوب کند. نه از نکرده های دولت بلکه از بدن مبارز و خود سازماندهی باید شروع کرد. سمت و سوی گرایش جامعه در عصر آشکارگی و افشاگری، عصر مطالبه و یادآوری وظایف نیست عصر خرابکاری، خشونت، تحمیل، و تسخیر است. صورت مساله برای مبارزه جنبش کارگری چنین خواهد بود؛ مبارزه در لبه نوعی خودگردانی نیروی کار که از امید دست شسته اما در معرض افتادن در نوعی منطق اخلاق رواقی است و نیروی کار شاغلی که همچنان "وظایف" دولت را موثر در بهبود شرایط کار و نوعی پیش فرض بر "امکان" آن میداند و در معرض اضمحلال در چرخ دنده های روند جاری و از دست دادن افق پیش روی خود در چهارچوب سندیکالیسم است. این چنین باید در میانه مبارزه برای خودگردانی و مبارزه بر سر دستمزد و مطالبات حداقلی علیه
سرمایه جابجا شد.
https://t.center/kkfsf