🚩
👊 دوم ژوئن: سالمرگ یک دانشجو و تولد یک جنبش
سالگرد واقعۀ مهمی که در تاریخ معاصر ایران و آلمان و در ایران چندان شناخته نشده.♦️دوم یونی (
ژوئن) ۱۹۶۷ در تظاهراتی که دانشجویان چپ ایرانی و آلمانی در اعتراض به سفر محمدرضاشاه به برلین غربی برگزار کردند (پس از اعتراضات علیه سفر دیکتاتور کنگو، موسی چومبه)،
بنو اونهزورگ (Benno Ohnesorg) دانشجوی ۲۶سالۀ ادبیات و الهیات دانشگاه آزاد برلین هدف شلیک یک مأمور پلیس قرار گرفت و کشته شد.
اونهزورگ از دانشجویانی بود که با شرکت در محافل دانشجویی برلین به مسائل ایران نیز توجه داشت؛ چنانچه چند روز قبل در سخنرانی
بهمن نیرومند - نویسنده، مترجم و کنشگر لیبرالچپ ایرانی که با انتشار کتاب «ایرانی: مدلی برای کشور درحالتوسعه یا دیکتاتوری در جهان آزاد» (Persien, Modell eines Entwicklungslandes oder Die Diktatur der Freien Welt) در آلمان شهرت یافت - دربارۀ ایران حاضر شده بود.
اونهزورگ از پشت در حالی که چند پلیس او را در گوشهای گیر انداخته و با باتوم کتک میزدند، هدف گلوله قرار گرفت. خشونت بیحد پلیس کاملاً سرپوش گذاشته شد؛ اما برخی از رهبران دانشجویی این اعتراضات، مثل
فریتس تویفل، در زندان ماندند و محاکمه شدند.
کارلهاینتس کوراس (Karl-Heinz Kurras) افسر پلیس امنیتی برلین، اونهزورگ را بیهیچ اخطار قبلی و از فاصله نزدیک هدف قرار داده بود و تعلل پلیس نیز در امداد باعث مرگ او شد.کوراس به اتهام قتل دوبار محاکمه شد؛ اما دربارۀ علت این تیراندازی مرگبار هیچگاه توضیح ارائه نگردید و کوراس نیز بعدها بهعلت فقدان مستندات کافی از زندان آزاد شد.
در سال ۲۰۰۹، شبکۀ
دوم تلویزیون ZDF آلمان و روزنامۀ
فرانکفورتر آلگماینه (FAZ) گزارش دادند که
کوراس جاسوس سازمان امنیت آلمان شرقی (Stasi) بوده است. شواهد آنان دلالت بر این داشت که کوراس از سال ۱۹۶۲ عضو «حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان شرقی» (SED) بوده است.
با این حال، هرگز ثابت نشد که
اشتازی مأموریتی به کوراس برای اقدام به قتل داده باشد. بلکه در واقع او بلافاصله پس از این ماجرا از اشتازی اخراج شد، حال آنکه عضو پلیس آلمان غربی ماند. کوراس که سال ۲۰۱۴ درگذشت، پس از افشای روابطش با آلمان شرقی، به دادگاه فراخوانده نشد.
بدین ترتیب، به نظر میرسید دولت آلمان تا حدی از یک اتهام تاریخی قتل تبرئه شده و آن را به گردن دولت رقیب در بلوک شرق انداخته است.
مرگ یک دانشجو بر اثر شلیک پلیس که اتفاقی بیسابقه در آلمان پسانازی بود، به حیرت و همبستگی عمومی منجر شد. تشییع جنازه اونهزورگ به نماد خیزش جنبش دانشجویی آلمان و وحدت آنان با جنبش چپ ایران بدل گردید؛
اعتراضات دانشجویی وارد مراحل رادیکالتری شد که به مسلحانۀ قهرآمیز گروههای چریکی انجامید؛ و در مجموع، جامعۀ آلمان علیه خشونت پلیس و روابط دوستانۀ دولت آلمان غربی با رژیمهای دیکتاتوری به پا خاست.
همان زمان، اعتراضاتی درون حاکمیت آلمان به وجود آمد و از جمله، شهردار برلین - هاینریش آلبرتس (Heinrich Albertz)، سیاستمدار سوسیالدموکرات و کشیش پروتستان - از مسئولیت شهرداری و حزبی استعفا کرد و به فعالیتهای اجتماعی و اعتراضی روی آورد.
تشدید سرکوب جنبش دانشجویی و همزمان بالاگرفتن گرایشات راست افراطی در آلمان غربی، به
ظهور گروههای چریکی رادیکال آلمانی هم
چون «فراکسیون ارتش سرخ» (گروه بادر-ماینهوف)، «جنبش دوم ژوئن» (که در گروه قبلی ادغام شد) و هستههای «توپوماروس» مونیخ و برلین انجامید، اما بخشی از جنبش با کاربست خشونت مخالف بود؛ از جمله جناحی به رهبری
رودی دوچکه با تز «خشونت علیه اشیا، آری؛ خشونت علیه انسان، نه» از آنها فاصله گرفت، گرچه آرای چهگوارا را با دوستانش ترجمه میکرد.
اما
دوچکه نیز خود قربانی تروریستی به نام
یوزف باخمن (Josef Bachmann) شد؛
راست افراطی که روابط پیچیدهای با مأموران امنیتی و پلیس داشتند، تحت تأثیر جوسازی روزنامههای راستگرا علیه دانشجویان،
دوچکه را در آپریل ۱۹۶۸ ترور کردند. البته دوچکه با سه گلولهای که به صورتش شلیک شد، کشته نشد، اما آسیبهای جسمی و ذهنی شدیدی دید و
یازده سال بعد، در ۱۹۸۰، بر اثر عوارض ترور جان سپرد؛ درست در زمانی که در مقام یکی از موسسین حزب «سبزها» وارد پارلمان برمن شده بود.گرچه تلاش جدی در کار است تا نام دوچکه و اونهزورگ در آلمان فراموش شود، اما یادمان
«مرگ معترض» (Der Tod des Demonstranten) در محل قتل اونهزورگ (مقابل ساختمان اپرای برلین) یادآور این واقعه است.
ماجرای دوم ژوئن بخشی از کتاب روح سرخ دانشگاه: زندگینامۀ رودی دوچکه، رهبر جنبش دانشجویی آلمان به قلم اولریش شوسی با اتکا به اسناد محرمانۀ دستگاههای امنیتی آلمان شرقی و غربی و آرشیوهای شخصی و دولتی است که با ترجمۀ مرجانه فشاهی از زبان آلمانی بهزودی منتشر خواهد شد.https://t.me/kkfsf/34563به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf