📚🚨#دفترهای_پژوهشی_مارکس و جهانیسازی نقدوبررسی کتاب لوسیا پرادلا، جهانیسازی و نقد اقتصاد سیاسی
🖌 نوشتهی:
#فرد_موزلی ترجمهی: کاووس بهزادی
۳ فوریه ۲۰۲۲
🔸لوسیا پرادلا در این کتاب پیشتازانه دفترهای
پژوهشی مارکس را واکاوی میکند که در سالهای اخیر برای نخستینبار در مجموعهی عظیم آثار
مارکس ـ انگلس (مگا) منتشر شدند (در مجموع ۱۱۰ مجلد برنامهریزی شده که تاکنون ۶۹ مجلد از آنها منتشر شدهاند).
دفترهای پژوهشی مارکس بخش چهارم مگا («گفتاوردها، گزیدهبرداریها و حاشیهنویسیهایی») است که برای ۳۲ مجلد برنامهریزی شده که تاکنون ده مجلد آن منتشر شده است. مرکز توجه پرادلا مجلدهای ۲ تا ۱۱ مربوط به سالهای ۱۸۴۳ تا ۱۸۵۳ هستند (مجلدهای ۵، ۱۰، ۱۱ هنوز منتشر نشدهاند اما پرادلا آنها را در آکادمی علوم و علوم انسانی برلین ـ براندنبورگ در برلین مطالعه کرده است، در محلی که آنها مورد بازبینی قرار میگیرند و برای چاپ آماده میشوند). او بهویژه بر مجلدهای ۷ و ۱۱ این بخش مگا تاکید میکند که مربوط به سالهای ۱۸۵۰ و ۱۸۵۳ هستند و به
دفترهای لندن معروف شدهاند. کتاب پرادلا نخستین توصیف به زبان انگلیسی از محتویات این دفترچههای اولیه است و امکان مطالعهی عمیقتر رشد اندیشهی
مارکس را در دههی ۱۸۴۰ و اوایل دههی ۱۸۵۰ فراهم میآورد.
🔸مرکز توجه پارادلا در بررسی این دفترها بر خصلت جهانی و بینالمللی نظریهی
مارکس استوار است. او با عطف به این دفترها برعلیه آن نظریاتی استدلال میکند که برمبنای آنها نظریهی
مارکس با اقتصاد ملی (یعنی اقتصاد انگلستان) آغاز میشود و فقط بعدها مناسبات بینالمللی را در پایان نظریهاش (در سه کتاب آخر در برنامهی اولیهی ۶ کتاب
مارکس) مدنظر گرفته است. پارادلا استدلال میکند که این دفترها شواهدی ارائه میکنند که
مارکس از همان آغاز، نظریهاش را پیرامون سرمایهداری در سطح جهانی بسط داد. یکی از مهمترین استدلالهای او این است که نقد
مارکس از نظریهی کمّیت پول در ابتدای
دفترهای لندن گامی مهم در بسط نظریهی ارزش او بهعنوان یک نظریهی جهانی بود. او استدلال میکند که
مارکس از این نقد نظریهی کمّی به این نتیجه رسید که آغازگاه نظریهی ارزش او نباید پول (مانند نظریهی کمّیت) بلکه کالا و سپهر انتزاعی گردش باشد.
مارکس بعدها در پیرامون و در سرمایه پول را از گردش کالاها استنتاج کرد و یکی از کارکردهای پول که مورد بحث قرار گرفت همانا پول جهانی بود که آشکارا ابعاد بینالمللی نظریهی ارزش و پول
مارکس را نشان میدهد.
🔸انتقاد اصلی من به کتاب پرادلا این است که فکر میکنم او سطوح تجرید سرمایه بهطور عام و رقابت را در نظریهی
مارکس به اشتباه تفسیر میکند. این امر نکتهی مهمی برای پرادلا نیست، اما این سطوح تجریدْ ساختارِ منطقی بُنپایهی نظریهی
مارکس در سه مجلد سرمایه هستند و درنتیجه مهم است که آنها را بهدرستی درک کنیم. من در مقالات متعددی استدلال کردهام که سطوح تجرید سرمایه بهطور عام و رقابت در نظریهی
مارکس متناظر با نظریهی تولید ارزش اضافی (سرمایه بهطور عام در مجلدات یک و دو) و نظریهی توزیع ارزش اضافی (رقابت در مجلد سوم) است. پیشفرض کمّی تعیینکنندهی این روش منطقی این است که کل مقدار ارزش اضافی تولیدشده در کل اقتصاد بدواً در سطح تجرید سرمایه بهطور عام تعیین میشود و تعیّن منطقی قبل از تقسیم کل ارزش اضافی به بخشهای مجزا (سود میانگین، سود تجاری، بهره و رانت) در سطح تجرید رقابت انجام میگیرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Nr#فرد_موزلی #لوسیا_پرادلا #مارکس #کاووس_بهزادی #جهانی_سازی #سرمایهداری@naghdhttps://t.center/kkfsf