🚩🔷 به نظر که این تصویر برای شما آشناست. شاید خود شما یا یکی از اعضای خانوادهٔ شما فضای مشابه چنین آموزشی را تجربه کردها
ید؟ آموزش در این فضا تا چه حد بر شکل
گیری طرز تفکر شما موثر بوده و سبک زندگی کنونی
تان را شکل داده است؟
💢 اما آیا این چنین نمایشی به عنوان آگاهی دروغین، توانسته جلوی دریافت حقیقی آن وضع موجود از هستی اجتماعی را، آن چنان که هست، گرفته یا وضع موجود را طبیعی، ناگزیر، شایسته و بایسته نشان داده و برای شما خواستنی کند؟
این آگاهی دروغین، اندیشهای است که از نابرابریهای اجتماعی سرچشمه گرفته ولی این نابرابریها را نادیده انگاشته، و پنهان میکند. پاسدار سودآوری طبقهای فرادست است که چیرگی و سروری خود را با مشروعیت ماورایی بخشیدن به تاریخِ غیر، مشروعیت میبخشد.
آگاهی دروغین طبقهٔ حاکم، به مدت ۴۰ سال است که خود را با ایدئولوژی نشان میدهد، از آن جا که نسبتی با هستی موجود، آن چنان که هست، ندارد. پس، باید با آگاهی راستین جایگزین سازد، و نابرابریهای هستی را چنان با باورهای تاریخی همسازگار گرداند که در پی خوشایندکردن آنها برآید.
از همین روست که مارکس، چنین آگاهی را برسازندهٔ آگاهی آدمیان نمیشمارد و میگوید که هستی اجتماعی آنان است که آگاهیشان را برمیسازد. از این رو، از ره گذر کندوکاو در روابط تولید و شیوههای سازندگیشان، میتوان چیستی، چرایی و چگونگی اندیشهشان را دریافت. چنین است که زندگی اجتماعی انسانها در واقعیت اجتماعی، مارکس را بر این باور میرساند؛ که «هرگونه زندگی اجتماعی ذاتاً پراتیک است راه حل عقلانی همه رموزی که تئوری را به رازپنداری میکشاند در پراتیک انسانی و در درک این پراتیک نهفته است.»
📚🖌#مارکس، تز هشتم
#درباره_فویر باخ
https://t.center/kkfsf