🚩🔴⚫️ آنهایی که جا بمانند به سوی مرگ رانده میشوند
#جنبش_انقلابی «
زن، زندگی،آزادی»
برابرنهاد انقیاد تنانگی زن با انواع محافظهکاری مذهبی و قومیتگراها و پانناسیونالیستها و در برابر پدرسروری تمامی قوانین برساختهی دولت مستبد اقتدارگرای اسلامی را پیش از سرنگونی به فروپاشی کشید.
این
جنبش انقلابیونی را پدیدار کرد که قانون را در مقام یک کل میشکنند، تا با نظمی نوین جایگزیناش کنند. نظمی که باور دارد با تجارب زیسته در تاریخمندی، چونان زیستجهان از قانون کهنه گذر کرده و پیغام «زن، زندگی، آزادی» را از دل تجاربِ زیستهی پیشازبانیِ کوهستانهای فلاتهای ایران و آناتولی برگرفته و به جهانیان برساند. پیغامی در پی زمانمندی و آنرا نیز در پی زمانآگاهی به نیتِ فهم تکوینِ ساختاری آگاهی از افق تجاربِ زیسته چونان زیستجهان به دل پدیدارشناسی برکشند و به جهانی ورود کنند که دنیایی است. پرتوِ نخستینی است که از خاستگاهِ خود زمان میآید. زمانی که در اصل سرچشمهاش را باید در سوبژکتیویته جست. زمانی انسانی، یعنی خود زمانمندسازی، یعنی آن زمانی که قبل از آن، گویی اصلاً «قبلی» نبود.
«زن، زندگی، آزادی» و حقیقت تاریخمند آن چنان حساس و خطیر است که نباید تاریخمندی آنرا با تاریخیانگاری قیاس کرد زیرا که اساس تفکر را نابود میسازد. این تاریخمندیِ برساخته در دل حیات زمانمند چنان فراگیر شد که؛ «اسلاوی ژیژک» را بر آن داشت تا بگوید: «
باید از ایران بیاموزیم... اکنون میتوانیم ببینیم که چطور مبارزهی ایرانیها مبارزهی همهی ماست و در تاریخِ جهانی اهمیتی تعیینکننده دارد.» جنبشی که مبارزاتی متفاوت را در وحدتی ارگانیک با مبارزه علیه سرکوبِ زنان، بنیادگرایی مذهبی، و مبارزه برای آزادی سیاسی در مقابلِ ترورِ دولتی ترکیب میکند. این
جنبشِ میلیونها نفر از زنان، که مستقیماً با همهی تضادهای موجود دست به گریبان هستند، و مردان را به حرکت واداشته و هیچ خصلتِ مردستیزانه یا مذکرهراسانه ندارد. زنان و مردان در کنار یکدیگر در
جنبشِ زن، زندگی، آزادی شرکت میکنند و به خوبی میدانند که مبارزه برای حقوقِ زنان همانا مبارزه برای آزادیِ خودشان است: این همان دقیقهای است که در آن ظلمی که در همهی ابعادِ جامعه رسوخ کرده است به عیانترین وجه قابل مشاهده میشود.
آنچه اکنون در ایران جریان دارد ابداً چیزی مربوط به گذشته نیست، بلکه همان چیزی است که در جهانِ کشورهای توسعهیافتهی غربی نیز انتظارش را میرود.
ترکیب نیروی خودبیگانهساز و زنزدای دستگاه دین و سرمایه، به مثابه نظم جهان موجود، «ژینا» را فراخواند تا «زن و زندگی را مفاد آزادی کند نه هیچچیز دیگری را». این اتفاقی از منطق نیروی حیاتی ارادی سیالهی آگاهی یا همان روح آزادی است. پیروز این تراژدی خونین کیست جز آنکس که در تحقق نام خویش مرده است.
🚨 ژاکوبنهای انقلاب ژیناما زنان و مردان پرولتر و تهیدستان، و گروههای مختلف اجتماعی ایران هستیم که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» یکدیگر را در خیابان یافتهایم، و دانستهایم که اکثریتایم و میدانیم که حول ایدههای مدرن برای برابری و آزادی و علیه استبداد سرمایه، پدرسالاری و اقتدارگرایی در نهاد خانواده، جامعه، مذهب، دولت، بازار و... مبارزه خواهیم کرد. پس به تعاریف و تبیینها برگردیم تا ببینیم بر سر چه اشتراک داریم.
ما اکنون با
سه ایدهی مدرن لیبرالیسم، سوسیالیسم و آنارشیسم که حاملان مدرنیتهاند در ایران مواجه هستیم. آنارشیسم و سوسیالیسم در مقام نقد خطاهای انقلاب فرانسهی لیبرال رخ نمودند. ما نه فقط مدافع آرمانهای انقلاب فرانسه و فرزند آن و عضو متآخر
باشگاه ژاکوبنها میتوانیم باشیم. اما در هیئت
ژاکوبنهای پرولتر که در رادیکالترین گرایش
انقلابی، به مرجعیت هیچ ساحت جهان سنت
(نه سنت سندیکالیستی درونماندگار و نه کمونیسم بورژوایی) امان نخواهد داد و همهچیز جهان واقع را با تمام محافظان وضع موجود و اصلاحطلبان میانمایهاش به چالش خواهد کشید تا روزی که حقوق تمام
سلبمالکیتشدگان و فرودستان ما در کف خیابان استیفا شوند.
مبارزهای رادیکال که یادآور صحنهی پنجم از پردهی اول نمایشنامهی «
مرگ دانتون»
گئورگ بوشنر است؛ جایی که دلاکروا خطاب به دانتون میگوید: «
تو میانهرو هستی.
برای مردم، میانهروی و ضعف یکی است، آنهایی که جا بمانند به سوی مرگ رانده میشوند.»
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf