🚩 🔳🔥 #بحران_قرهباغمناقشات سرزمینی در بخشهای زیادی از جهان همواره با تراژدی همراه بوده است. کشورهای غیردموکراتیکی که با این معضل روبرو بودهاند سادهترین و اما بیرحمانهترین راه را برای حل مسئله اتخاذ نمودهاند. پاکسازی قومی و نسل کشیها در مناطقی چون یوگسلاوی، رواندا، چچن، تیمور شرقی، اوستیا، افغانستان، یمن، دارفور، کنگو، سریلانکا، در سومالی و نیجریه، کشمیر و اتیوپی نشان میدهند که کشورهای درگیر باید یکبار برای همیشه در همکاری با سازمانها و دیوانهای حقوقی بینالمللی این مناقشات را از سر راه بردارند. سه دلیل عمده برای این مناقشات برشمردهاند.
☆ تفاوتهای زبانی و فرهنگی، مذهبی
☆ ابزارگرایی
☆ برساختگرایی
که در اولی اختلافات مذهبی، زبانی و فرهنگی بر شکلگیری مناقشات تاثیر میگذارند و در دومی سیاستمداران و کشورهای خاص در راستای تامین منافع خود از اختلافات قومی بهعنوان ابزار استفاده میکنند و در سومی یعنی برساختگرایی، مناقشه امری برساختی است و به مرور زمان شکل میگیرد. در ارتباط با
بحران قره
باغ بهنظر میرسد که هر سه مورد با هم چفت شدهاند.
در مناقشه
قره
باغ بیش از همه پای اتحاد جماهیر شوروی و سیاستهای کوچ اجباری استالین مدخلیت دارد. استالین با کوچ اجباری ارامنه به منطقه یادشده توازن جمعیتی منطقه را به نفع ارمنستان تغییر داد. سیاستمداران هر دو طرف برای تامین مطالبات ملی و جذب آرای طرفداران و حذف مخالفان از این مناقشه به اندازه کافی بهره بردهاند. موفقیت
#روبرت_کوچاریان در انتخابات خود بخشی بهخاطر این بود که در نسلکشی
#خوجالی نقش مهمی ایفا کرده بود. آوارگی هزاران آذربایجانی از این منطقه باعث شده است که اینک هشتاددرصد ساکنان منطقه
قره
باغ ارمنی باشند که امکان برگزاری رفراندوم را منتفی میکند. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸
قره
باغ را متعلق به آذربایجان دانسته و خواهان عقبنشینی تمام نیروهای ارمنی از منطقه مذکور شد، خواستهای که هیچگاه به تحقق نپیوست.
ارائه تصویر منفی از یکدیگر، جنگ رسانهای و یارگیری، برکشیدن مسئله قتلعام ارامنه در زمان عثمانیها و همینطور در باکو به برساخت رابطهای خصومتآمیز و آشتیناپذیر انجامیده است که امکان هر نوع دیالوگ را غیرممکن میکند. کشورهایی چون ترکیه، اسرائیل، پاکستان، یوگسلاوی، بلاروس، مولداوی، سازمان همکاری کشورهای مسلمان در سمت آذربایجان ایستادهاند. در عوض اتحادیه اروپا و روسیه و کنگره آمریکا برخلاف کاخ سفید از ارامنه دفاع میکنند. اینک دو کشور هستند که با خرید تسلیحات و تداوم جنگ زیرساختهای اقتصادی همدیگر را منهدم میکنند. آمریکا با کمک مالی صد میلیون دلاری در سال گذشته به آذربایجان و تامین شصت درصد تسلیحات مدرن نظامی این کشور از سوی اسرائیل، ایران را در موقعیت بسیار پاردوکسیکال قرار داده است. از یک طرف باید به دفاع از شیعیان بپردازد و از طرف دیگر با آمریکا و اسرائیل همسویی کند و روابط حسنه خود با ارمنستان و روسیه را مخدوش و تیره سازد. بدون تردید این مناقشه با جنگ قابل حل نیست. با پیروزی یک طرف در جنگ همان زخم کهنه در زمانی دیگر دوباره سر برخواهد آورد. همانطور که پیروزی ارمنستان در جنگهای پیشین و اشغال
قره
باغ و آتشبس کمکی به ماجرا نکرد. اما راهحل چیست؟
همان است که از آن بهعنوان قرارداد شراکتی یا
consociaionalism یاد میکنند. بدین معنا که هر دو طرف مناقشه میپذیرند، منطقه یادشده را بهصورت مشارکتی اداره کنند و نوعی فدرالیسم و خومختاری غیرسرزمینی را برای منطقه مذکور به رسمیت بشناسند. ترکیب اجزای دولت خودمختار
قره
باغ ترکیبی از حاکمان ترک-ارمنی خواهند بود که در مشارکت و پیوند با هم تلاش کنند بیشترین سهم ترقی و پیشرفت را برای منطقه به ارمغان بیاورند. اما پرسشی که بیش از همه بر ذهن سنگینی میکند این است، چرا ماهیت جنبشهای جداییخواهانه و مناقشات قومی اتریش، استرالیا، نیوزلند، فنلاند و سوئد، اسپانیا، ایتالیا کاملاً متفاوت از ماهیت جنبشهای جداییخواه یمن،
قره
باغ، ترکیه، و عراق و ایران است؟
پاسخ احتمالا در قدرت دموکراسی و رفاه اقتصادی باشد. بهنظر میرسد پادزهر همه این مناقشات دموکراتیزسیون کشورها و رفاه اقتصادی پیش از رسیدن به امر مشترک اجتماعی (سوسیالیسم) باشد، در غیر اینصورت این جنگها به این زودیها پایان نخواهند یافت. واقعیتی است تلخ اما باید بپذیریم که بدون دموکراتیزاسیون کامل این کشورها آلترناتیو جنگ همیشه با ما خواهد بود. جنگی که تنها به خانه خراب شدن مردمان بیگناه میانجامد که میخواهند در گوشهای از جهان یک زندگی حداقلی برای خود تامین کنند.
🚩● خوشحالی فاتح امروز موجب رنج دیگری است، همچنانکه شادی فاتح دیروزی، موجب رنج فاتح امروزی بود.
<سرای نسک>
#قرهباغ#نه_به_اشغال#آذربایجان_قتل_عام_خوجالی_#نه_به_جنگ
https://t.center/kkfsf