💢#اکثریت_وسیع_طبقهی_کارگر ایران را هنوز طبقهی کارگر سنتی، کارگاهی و غیرمدرن تشکیل میدهد که فاقد ظرفیتهای آفریدن وسایل رهایی انقلابی اوست. اما از آنجا که
«#چپ» تشبث به نقش نمایندگی پرولتاریای ایران دارد، برایش چندان اهمیتی ندارد که وضعیت ساختبندی
طبقه
ی کارگر در چه شرایطی قرار داشته باشد، چرا که این
طبقه تنها نیازهای کمّ
ی او را برآورده خواهد کرد و مبارزه
ی مزدبگیران صنعتی بر ضد سرمایه در شکل مدرنِ توسعهیافتهاش، فقط یک رویداد فرعی است.
کارگر کافی است مولد «ارزش اضافی» باشد.
💢 بخش خصوصی مولد در ایران تاریخچهای کمتر از صد سال دارد و رضاشاه هم بهعنوان بنیانگذار صنایع جدید ایران بعد از قطع امید از سرمایهگذاری دول خارجی، با اعمال مالیات بر کالاهای پرمصرف چون قند و چای توانست بودجه
ی سرمایهگذاری دولتی در راهآهن و صنایع مادر را فراهم آورد و در ادامه نیز، چارهای نداشت جز اینکه با زور سرنیزه
ی دولت، بازرگانان و تجار را به سرمایهگذاری در صنعت وارد کند (نظیر صنعت نساجی که کارگران و کارگاهداران صنایع دستی مرتبط اصفهان و یزد را با مهاجرت اجباری کارگران به شاهی بدان وارد کردند).
همچنان که محمدرضاشاه با اجرای برنامه
ی اصلاحات ارضی، بخشی از زمینداران بزرگ را به شهر کشاند تا در صنعت سرمایهگذاری کنند یا لااقل شرکتهای کشتوصنعت به وجود آورند گرچه بیشتر آنها در اختیار خانواده
ی پهلوی و سرسپردگانش بود.
البته میدانیم که صنایع مادر ایران در دوران پهلوی دوم که زیرساخت صنایع ایران را فراهم آوردند، همگی محصول بهبود روابط با بلوک شرق در دهه
ی چهل بودند، نه سرمایهگذاری بلوک غرب یا بخش خصوصی ایران؛ چنانچه ذوبآهن اصفهان و ماشینسازی اراک را شوروی ساخت و ماشینسازی تبریز را چکسلواکی. مدرن شدن کَشاورزی ایران هم مدیون تراکتورسازی رومانی بود.
💢با چنین تاریخچهای از صنعت در اقتصاد ایران که گویای وجه انگلی غالب در بخش خصوصی ایران - بهویژه در دوران بعد از انقلاب - است، مقایسههای کودکانه میان سرکوب فعالیت صنفی کارگران و کارفرمایان بیمعناتر از پیش خواهد بود.
اما تا زمانی که کارفرمایان بزرگ ایران، سندیکاهایی چون اتاقهای بازرگانی را دارند و احزاب کارفرمایی مانند «حزب کارگزاران سازندگی» را میگردانند که چه دولت تشکیل دهد (در دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی) و چه خارج از دولت باشد، قدرت چانهزنی بالا (و فراتر از آن، رانت گسترده) دارد (بگذریم از اینکه احزابی مانند جبهه
ی مشارکت/ملت ایران هم در سیطره
ی سندیکای کارفرمایان آب و برق ایران است)، مقایسه
ی وضع کارفرمایان با کارگران بیمعناست. وقتی ببینیم که احزاب دروغین کارگری مانند «حزب اسلامی کار» و سندیکای جعلی «خانه
کارگر» همپیمانان حزب کارگزاران در ائتلافهای انتخاباتی هستند، این حقیقت بیش از پیش برملا میشود. بیطرفی در چنین شرایطی، پردهای از فریبکاری است.
به ما بهپیوندید:
https://t.center/kkfsf