اراک - مرکزی

‌
طفلی به نام شادی، دیریست گم شده ست!
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد ما را کند خبر
این هم نشان ما؛
یک سو خلیج فارس،
سوی دگر خزر.

#شفیعی_کدکنی

🅰️ @khorosharak

«آخرین روزهای اسفند است
از سر شاخ این برهنه چنار
مرغكی با ترنمی بیدار
می‌زند نغمه.

نیست معلومم
آخرین شكوه از زمستان است
یا نخستین ترانه‌های بهار؟»

🖌 #شفیعی_کدکنی

🅰️ @khorosharak

«پیش از شما
بسان شما
بی‌شمارها
با تار عنکبوت
نوشتند روی باد
کین دولت خجسته‌ی جاوید، زنده باد!»

🖌 محمدرضا #شفیعی_کدکنی

🅰️ @khorosharak

🔵 آوارگی

یک چند زمانه‌ام به تردید گذشت
و ایام دگر به بیم و امید گذشت
زین واژه به واژه‌ی دگر، آواره
عمرم همه در وطن به تبعید گذشت


📘از کتاب: طفلی به‌نام شادی،
🖌 محمدرضا #شفیعی_کدکنی

🅰️ @khorosharak

🌱اگر می شد #صدا را دید
🌸چه #گل هایی!
🌺چه #گل هایی!
🌿که از #باغ صدای تو
🕊به هر #آواز می شد چید.
🍀اگر می شد صدا را دید...

#شفیعی_کدکنی

🍁صبح پاییزی‌تون بخیر🍂

🅰️ @khorosharak

#روزها_ویادها

🔴 ۱۹ مهر سالروز تولد استاد محمدرضا #شفیعی_کدکنی شاعر بزرگ معاصر #ایران

ما .....
با شمع واژه هامان
یک نسل را به نسل دگر پیوستیم
بی آنکه قصه ای بسراییم بهر خواب
آیندگان!
بدانید
اینجا
مقصود از کلام،
تدبیرِ حملِ مشعله ای بود،
در ظلام!

#اراک
🅰️ @khorosharak

صبح آمده ست برخیز
بانگ خروس گوید
وین خواب و خستگی را
در شط شب رها کن...

#شفیعی_کدکنی

صبح آمده است برخیز
بانگ خروس گوید

این‌ خواب و خستگی را
در شط شب رها کن

مستان نیم شب را
رندان تشنه لب را

بار دگر به فریاد
در کوچه‌ها صدا کن

#شفیعی_کدکنی

تو كه ترجمانِ صبحی،
به ترنّم و ترانه

لبِ زخم ديده بگشا
صفِ انتظار بشكن ...

#شفیعی_کدکنی