🔴آن سوی سرکوب در
#تجمع پنجم دی ماه
✍️لیلا حسین زاده
▫️آنچه در تجمع پنجم دی ماه مقابل وزارت کار اتفاق افتاد از منظرهای مختلف قابل بررسی است، اما در این تجمع سه پیام نویددهنده بلحاظ سیاسی قابل دریافت بود که در اینجا بدان می پردازیم.
▫️نخست : با فراخوان ربابه رضایی و پس از آن کمیته دفاع از
#رضا_شهابی و سندیکای اتوبوسرانی، حمایت های همه جانبه ای از حضور در مقابل وزارت کار صورت گرفت: اتحاد بازنشستگان، تشکلهای مختلف کارگری و معلمی،کانال شورای صنفی کشوری و گروه های مختلف اجتماعی و مدنی. این حمایت همه جانبه نشان از شکل گیری آگاهی مشترک درخصوص مسائل مشترک دارد.
رضا شهابی فعال سندیکایی است که برای حق تشکل یابی مستقل درمقابل حمله ی همه جانبه به نیروهای کار می جنگد؛ سرکوب او و سرگذشت او نشانگر سرکوب و سرگذشت مشترکی است که سالهاست کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان و درکل همه استثمارشوندگان سیستم به خوبی حس می کنند، به ویژه در شرایط حملات بی سابقه ی نئولیبرالی در دولت کنونی. پیوند و انسجام این گروه ها در دفاع از حق بدیهی حیات
رضا شهابی، گسترش مساله در سطح عمومی و پتانسیلی که برای ایجاد گسست در یکی شدن حاکم و محکوم دارد، همه و همه گواهی بر طلیعه شکل خاصی از بازسیاسی شدن است. سیاسی شدنی در خیابان که این بار پیشروان آن گروه های تحت استثمار اقتصادیند که همزمان تحت سرکوب شدید سیستم سیاسی و ایدئولوژیک قرار دارند. در نتیجه مختصات سرکوبشان انفصال کاذب ایدئولوژیک میان سیاست و اقتصاد را در می نوردد و موجب می شود به نقد و رد کلیت اقتصاد سیاسی حاکم برسند.
▫️دوم: 51 نفر جلوی وزارت کار به نحوی وحشیانه دستگیر شدند. دستگاه امنیتی دولت ( که در اینجا شامل بخشی از حراست وزارت کار هم می شود) با حول و هراس سعی در ربودن حداکثر افراد داشت تا با تمام قوا کنش را متوقف کند و صدا را خفه. اما اتفاقی که پس از این سرکوب وسیع افتاد، بازیابی جمعی بیش از صد نفر در محل دانشکده علوم اجتماعی تهران و پیگیری کنشمند آزادی بازداشت شدگان بود . این حرکت جمعی درواقع امتداد کنشی محسوب می شد که از جلوی وزارت کار آغاز شد و نشانه ای بر ناتوانی دست سرکوب در خفه کردن تام و تمام این کنش بود. ازسوی دیگر خود بازداشت شدگان صدای اعتراضشان را حتی در حین بازداشت بلند نگه داشتند؛ صدایی که نهایتا منجر به وعده ی دادستانی تهران مبنی بر درمان فوری رضاشهابی، حذف 961 روز حکمی که به ناحق تحت عنوان غیبت برای او صادر شده بود و انتقالش به اوین گشت. به علاوه بازداشت شدگانی که آزاد شدند تا آزادی کامل همه ی افراد، همان جا ایستادند. این کنشمندی های جمعی که با وجود سرکوب شدید، پویایی و انسجام خود را حفظ کرد نشانی از حک مجدد نام جمعی «مردم» بر بدنه ی جامعه دارد؛ تاکید بر این کنشمندی و تلاش برای تقویت آن، در موقعیت کنونی که با تمام قوا به سمت اتمیزاسیون و سیاست زدایی سوق داده شده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
▫️سوم. ربابه رضایی زنی است که همزمان بار زندگی خانواده را به دوش می کشد، برای نجات جان
رضا شهابی که پس از پایان حکم محکومیت و با وجود دو بار سکته ی مغزی در زندان نگه داشته شده ، هرروز پله های نهادها را بالا پایین می رود، خود را نقطه ثقلی برای جمعی کردن اعتراض به وضعیت
رضا شهابی بدل می کند، جلوی وزارت کار کتک می خورد، بازداشت می شود، و با دیگر همراهانش در حین بازداشت حق حیات
رضا شهابی ، حق درمان و آزادی فوری او را فریاد می زند. بی شک در این مسیر نقش ربابه رضایی از کلیت کنش و مقاومت منفک نیست، اما کنشگری او و نقش فعالش در پیشبرد سیاست اعتراضی همچون نقشی که زنان کارگر هفت تپه دارند، نشانگر پیشتازی فعالانه ی زنان در اعتراضات کنونی و فرم جدید سیاست ورزی رهایی بخش است. در این جایگاه با زن، هم بعنوان نیروی مولد در مناسبات اجتماعی و هم در مقام سوژۀ نوین رهایی بخشی سیاسی در جامعۀ استبدادی روبروییم.
▫️توجه به این پیام ها از این رو ضروری است که در خوانش یکسر منفعلانه از سرکوب وحشیانه و وسیع دستگاه امنیتی شکاف می اندازد و موجب می شود سویه های کنشگرانه و رو به پیش تجمع پنجم دی ماه و بالقوگی ها و امکان هایی که درون خود حمل می کند را نیز ببینیم.
▫️البته کلیت چنین تحلیل هایی در موقعیت کنونی باید در ذیل اهمیت و اضطرار وضعیت سلامتی و حیات کارگر زندانی،
رضا شهابی خوانده شود.
@khamahangyتماس با ما
@hkomite