#فردوسی و
#مولانا چهبسا بسیاری از سوالاتمان را جواب دهند؛ اما در رویارویی ژرف با شاهنامه و مثنوی، پرسشهای مخاطب پیوسته نوبه نو میشوند. مواجهه با این دو کلانروایت، در نهان و نهایت، تجربۀ پرسشگری پوینده است. حتی میتوان پرسشگری را تا آنجا پی گرفت که تردید کرد و پرسید: ایران شاهنامه و ایمان مثنوی به چه کار امروز میآید؟ آیا این مفاهیم در آفاق نوین نسبتی با سنتهای دیرینه دارند؟ آیا این دو متن به کار آسیبشناسی آن دو مفهوم در جامعه و فرهنگ ما هم میآیند؟
در هر سلوک اصیل و راستینی، چه عرفانی، چه علمی، چه هنری، چه فردی، چه اجتماعی یا هر سلوک و جستوجوی دیگر، پیوسته پاسخها جای خود را به پرسشهای ژرفتر و دقیقتر میدهند و هرگز پروا و پرهیزی، بر پرسش راه نمیبندد.
بدینسان شاهنامه و مثنوی به ما میآموزند که همچنان پیرامون ایران و ایمان پرسشها بپروریم و جستوجو کنیم و از سرگردانی رویگردان نشویم و از حیرت نهراسیم. مگر راز جاودانگی شاهکارهای بشری همین بیانتهاییِ جستوجو و احساس ناتمامی همیشگیشان نیست؟ راست و درست گفت قیصر امینپور: «زیباییِ راز، رازِ زیبایی است!»
#حمیدرضا_توکلی#چراغ_ناافروخته#حتی_اگر_نباشیhttps://t.center/hamidrezatavakoli_literature🌷@ketabeabii