*داستان کوتاه امشب*
*اسم شب*
سرودهُ طنزی از *هادی خرسندی* است که عمق تلخی کلماتش، هنوز ، کام مان را تلخ میکند. اگرچه از آن زمان بیش از چهل سال گذشته اما حکایت همچنان باقی است و ما نیز...
"اسم شب"
پاسدار:
رهگذر! ایست! از کجائی تو؟
اسم شب چیست ؟ از کجائی تو؟
اسم شب را بگو اگر دانی
به چه مقصد در خیابانی؟
رهگذر:
اسم شب هر چه هست بی خبرم
آمدم نان بگیرم و ببرم
خانه ام در همین خیابان است
به گمانم که اسم شب "نان" است
نه، گمان میکنم "وطن" باشد
اسم ایران خوب من باشد
پاسدار:
رهگذر، بیش از این مشو پررو!
https://t.center/ketab1yarحرف خود را بسنج و بعد بگو
رهگذر:
گفتم "ایران" مگر بجز این است؟
نکند اسم شب "فلسطین" است
نیست امشب حواس من کامل
بچه ها گشنه اند در منزل
گر بمن اندکی امان بدهی
فرصت ابتیاع نان بدهی
باز میگردم و سر فرصت
در همین باره می کنم صحبت
اسم شب را دوبار، بلکه سه بار!
می کنم از برای تو، تکرار!
پاسدار:
رهگذر، اسم شب بود لازم
تا نگوئی نمی شوی عازم!
رهگذر:
پس اجازه بده مرور کنم
طول تاریخ را مرور کنم
بکنم از گذشته ها آغاز
به همین نقطه، باز گردم باز
تا مگر اسم شب، شود پیدا
جان فدای مقررات شما.....
اسم شب، سابقاٌ " تباهی" بود
"ظلمت" و ظلم "پادشاهی" بود
اسم شب "گرگ" اسم شب "روباه"
"کودتا"، بازگشت، "شاهنشاه"
اسم شب، "پول"، "پول آمریکا"
اسم شب، "زور"، "سازمان سیا"
اسم شب، "نفت" ، نفت خالص و ناب
اسم شب هدیه، رشوه، "حق حساب"
اسم شب، "باج" اسم شب " تلکه"
اسم شب، "شاه"، اسم شب، "ملکه"
اسم شب، "نطق های شاهانه"
اسم شب، "عطیهٌ ملوکانه"
اسم شب، "زاهدی" "حسین علا"
اسم شب، " شاهپور غلامرضا"
اسم شب، اسم " خاندان جلیل"
ترس، تهدید، تو سری، تحمیل
اسم شب، "آزموده سفاک"
خرس، تیمور بختیار، ساواک
اسم شب، "استوار ساقی" بود
(که دوقورتش همیشه باقی بود!)
اسم شب، ایست، پاسبان، باطوم
دستگیری، محاکمه، محکوم
اسم شب، حبس، اسم شب، سلول
شوک برقی، شکنجه گر، مقتول
اسم شب، "مرگ" بود و "عزرائیل"
اسم شب، "موشه" بود و "اسرائیل"
اسم شب، شعله، گاز، آتش، دود
اسم شب، "ثابتی"، "نصیری" بود
اسم شب، نیک پی، علم، منصور
اختناق و کمیته و سانسور
اسم شب، از اسامی مضحک
"مرد خود ساخته، عقاب اوپک!"
اسم شب، بد ترین اسامی بود
"آزمون" و "شریف امامی" بود
اسم شب، اسم های اجباری
خسروداد، اویسی، ازهاری
یا "امینی"، "فریده دیبا"
"دکتر اقبال" و باقی اینها
اسم شب، "مهدوی"، "امیر عباس"
چه بگویم؟ دگر نمانده حواس
باز هم هست بنده بی خبرم
آمدم نان بگیرم و ببرم
!
اسم شب، کرده تازگی تغییر
جورواجور می شود تقسیر
اسم شب، "قتل روزنامه فروش"
نشریات چپی، کتک، خاموش!
اسم شب، "روزنامهٌ زوری"
سرمقاله، مقاله، دستوری
اسم شب، "اجتماع"، "خط و نشان"
(دم آیندگان، دم کیهان)
اسم شب، "حمله"، "روزنامه نویس"
(نه حمایت، نه دادرس، نه پلیس)
اسم شب، باز "کوکتل مولوتف"
متعصب، "ژ-3"، کلاشینکف
اسم شب، "بی نزاکتی"، "پرخاش"
"بتو مربوط نیست"، "ساکت باش"
اسم شب، "انقلاب سر بسته"
جلسه در اتاق در بسته
اسم شب، "کارهای پنهانی"
"رهبران جدیداٌ ایرانی"!
اسم شب، "دادگاه صحرائی"!
(به گمانم ز کافه می آئی!)
"ها بکن! مست؟ ظاهراٌ بالفرض
لخت، شلاق، مفسد فی الارض!
مثل سابق، "کمیته، ساواکی"
(بزنیدش! چکاره بود؟، شاکی!)
اسم شب، "باز سازی ساواک"
انتخاب عوامل سفاک
اسم شب، "دستگیری" و "انکار"!
پنجه بکس و شکنجه و آزار
اسم شب، ناامید، شک، تردید
اسم شب، ترس اسم شب، تهدید
اسم شب، هر چه بود اینها بود
که همیشه مزاحم ما بود
باز اگر هست، بنده بی خبرم
آمدم نان بگیرم و ببرم!
قصد من هیچ انتقاد نبود
روی من اینهمه زیاد نبود
نیستم بنده "مفسد فی الارض"
هستم البته "مفلس فی القرض"
گر زدم حرفهای نامطلوب
کله ام گرم بود، بی مشروب
باز افسار خویش ول کردم
فرصتی بود، درد دل کردم
"تو بزرگی و من خطا کارم
از تو امید مغفرت دارم"
در سیاست خلاصه بی نظرم
آمدم نان بگیرم و ببرم!
اسم شب، آنچه عرض کردم من
هست اسباب شادی دشمن
من از این اسمها ندارم دوست
بهر ما، اسم دیگری نیکوست
کاشکی اسم شب "صداقت" بود
یا بقول امام: "وحدت" بود
اسم شب، "انقلاب" بود ای کاش
شب نبود، آفتاب بود ای کاش
اسم شب، نور، روشنی، خورشید
اسم شب، عشق، زندگی، امید
اسم شب، روز، روز دلشادی
اسم شب، صبح، صبح آزادی!
پاسدار:
رهگذر، این ترانه ها کافیست
اسم شب، هیچیک از اینها نیست
اجل امشب گرت امان بدهد
"باش تا صبح دولتت بدمد"!
تهران- فروردین 58
🌙⭐️🌙*شبتان خوش فردایتان شاد و پر امید*