تلخند زدی که غم نمایان نشود
چشمان غزل دوباره گریان نشود
بیهوده نبر رنج، که بیبهرهی عشق
هر سُهره دَهن هزاردستان نشود
#پروین_رضائی........
با جوهر در رگم لبت را تر کن
فریاد بزن گوش فلک را کر کن
از خنجر ظالمان قلم،تیزتری
تاثیر عمیق خویش را باور کن
#بهرامی_علی.........
آلاله شدیم و داغ را میفهمیم
تاریکی بیچراغ را میفهمیم
همچون قلم غمآشنا با غصه
شعری که شده محاق را میفهمیم
#پروین_رضایی.........
به ساغر جای می باور بریزی
به روی بوم و بام و بر بریزی
جهان لبریز ضحاک ست یارب
چه می شد قدری آهنگر بریزی
#بهرامی_علی...........
به نام کاوهها و آفریدون
که از مرز ارس تا رود کارون
قلم مینالد و میگرید آرام
به یاد لالههای غرق در خون
#پروین_رضائی.......
در این پیمانه ها پیمان بریزید
در این ویرانه ها سامان بریزید
تهی، دست است و باور رفته بر باد
کمی در قلب ما ایمان بریزید
#فرشته_دانش_پژوه.....
فراخوان گر دهد یک روز میهن
برآرد سر ز هر گوشه تهمتن
فدای خاک پاک کشورم باد
کنار جسم من جان تو ایضن
#بهرامی_علی 🌺۱۴۰۲/۱۰/۲۰
@kalkalaneh