دین اسلام آمده است تا انسان ها را همانندتمام هستی که انسان نیز جزئی از آن میباشد، به حاکمیت خداوند بازگرداند بنابر این باید سلطه ای که زندگی آنها را سازمان میدهد، همان سلطهای باشد که وجود جهان را نظام میدهد و برنامه وسلطنت وتدبیری به جزهمان برنامه وسلطنت وتدبیر حاکم بر جهان هستی و نیز حاکم بر بُعد غیر ارادی خودشان را اختیار نکنند. چون انسانها در پیدایش و رشد و در سلامت بیماری و در مرگ و زندگی خود به پاره ای از قوانین فطری ساخته و پرداخته ی خداوند، محکوم هستند و دراجتماع و در عواقب ناشی ازحرکات اختیاری خود نیز محکوم به این قوانین می باشند وبه هیچ وجه قادر نیستند سنت خداوند در قوانین هستی را که بر این هستی حکم فرماست، تغییر بدهند و بنابراین ناگزیرند که در بُعد ارادی زندگی خود نیز به جانب اسلام بازگردند وشریعت خداوند را در تمامی شؤون حیاتشان حاکم سازند تا بدین سان دربین بُعد ارادی و بعد فطری حیات خود و در بین این دو بعدوجودی خود و جهان هستی، هماهنگی بوجود بیاورند. (۲)اما این جاهلیت که براساس حاکمیت بشر بر بشر بوجودمی آید و باعث انحراف انسان از خط سیر جهان هستی میشود و در بین بُعد ارادی و بعد فطری حیات او تصادم ایجاد میکند، این جاهلیت که تمام پیامبران با دعوت کردن مردم به اسلام خالصانه ی خداوند با آن رویاروی شده اند و رسول اللهﷺ هم با دعوت خود به مقابله با آن پرداخت، این جاهلیت در یک تئوری، محض، خلاصه نشده بود و حتی بعضی وقتها اصلا از تئوری: برخوردار نبوده است! ولی بطور قطع همیشه در یک تجمع دینامی (۳) تجسم پیدا کرده است و در یک جامعه ای عینیت یافته که در برابر رهبری این جامعه و در برابر بینش ها و ارزش ها و مفاهیم و فرهنگ و رسوم و عادات آن،خضوع داشته است و به عبارت دیگر این جامعه، جامعه ای است ارگانیک(۴) و دربین افرادآن چنان اثر پذیری متقابل و تکامل و هماهنگی و همدلی و همکاری ارگانیک وجود دارد که این جامعه را با اراده ای آگاهانه و یا کورکورانه در جهت حفظ موجودیت و دفاع از کیان خود و برای از بین بردن عناصر خطرناکی که این موجودیت و کیان را درهرشکل ممکن تهدید بکنند ،به حرکت در می آورد.از آنجا که جاهلیت به تئوری محض، محدود نشده و در یک تجمع دینامیک این چنین تجسم پیدا می کند، پس تلاش برای الغای این جاهلیت و بازگردانیدن دوباره انسانها به جانب خدا، نباید و فایده نخواهد داشت که در یک تئوری محض پدیدار شود. چون در آن صورت علاوه بر اینکه در مبارزه اش برای الغای جاهلیت موجود وجایگزین نمودن یک وجود دیگر بجای آن و اساساً درطبیعت و برنامه و کلیات و جزئیات مخالف با آن، برتری پیدا نمیکند بلکه حتی قادر به برابری با آن نیز نخواهد بود.پس ناگزیر این تلاش نوین باید در یک تجمع دینامیک و ارگانیک نمودار بشود که از لحاظ قواعد نظری وسازمانی و در روابط و پیوندهای خود، از آن جامعه ی جاهلی موجود، قویتر باشد. زیربنای تئوریک اسلام در طول تاریخ، همان اصل شهادة دادن «به[لاإله إلاالله] بوده است که به معنای منحصرنمودن الوهیت و ربوبیت وقیومیت و سلطنت و حاکمیت به خداوند ازطریق جای دادن عقیده ی او در ضمیر و بجای آوردن عبادت او در.شعائر و بکارگیری شریعت او در واقع زندگی میباشد
{1} -مبادی الاسلام« آقای ابوالاعلی مودودی امیر جماعت اسلامی پاکستان}
{2} - دینامیک )Dynamic :)حرکی}
{3} - ارگانیک )Organic : )عضوی}
{4}_{نشانه هاي راه،مؤلف سيدقطب {رحمه الله}
https://t.center/jangfakri63