می گن خدا، با بنده هاش، مهربونه، مهربونه
توی قلب ما، چی میگذره، این رو فقط، او می دونه
ای که می خوای دلم از، ناامیدی بمیره، اون که به من جون داده، دست من رو می گیره!
ای که به حرفهای من، از ته دل می خندی، با سردی نگاهت، راه رو به من می بندی!
می گن خدا، با بنده هاش، مهربونه، مهربونه
توی قلب ما، چی میگذره، این رو فقط، او می دونه
از اون بترس که بارون، به قصد سیل بباره! کی گفته دلشکسته، اشکش اثر نداره؟
کی گفته با تب عشق، فقط یکی بسوزه؟ یکی بشه فدایی، یکی به رویش نیاره
ای که به حرفهای من، از ته دل می خندی، با سردی نگاهت، راه رو به من می بندی!
ای که می خوای دلم از، ناامیدی بمیره،اون که به من جون داده، دست من رو می گیره!
می گن خدا، با بنده هاش، مهربونه، مهربونه
توی قلب ما، چی میگذره، این رو فقط، او می دونه
#شعرآواز:
#شمس_مغربی#ترانه:
#جهانبخش_پازوکی#خواننده:
#گیتی@iraniansarafraz