هزاران سال دیگه، رنگ بهار همینه، هزاران سال دیگه، تابستون در کمینه
خورشید، همین خورشید و، زمین، همین زمینه
بارون هزاران ساله، از آسمون می باره، پاییز، همین پاییز و، بهار، همین بهاره
تن منه که خسته است، این رسم روزگاره
گل اومد، بهار اومد، گل اومد، بهار اومد
گویی که این ترانه، ترانه ی دیروزه، شمع عمر آدمها، چه بی امان می سوزه
واسه دامن البرز، برف و، گرما و سرما، گویی فرقی نداره
تن منه که خسته است، این رسم روزگاره
ماه این گوی سرگردون، این فانوس آسمون
هزاران سال دیگه، شبگرد آسمونه، گاهی پیدا و، گاهی، پشت ابرها پنهونه
هزاران سال دیگه، رنگ بهار همینه، هزاران سال دیگه، تابستون در کمینه
خورشید، همین خورشید و، زمین، همین زمینه
بارون هزاران ساله، از آسمون می باره، پاییز، همین پاییز و، بهار، همین بهاره
تن منه که خسته است، این رسم روزگاره
#ترانه:
#جهانبخش_پازوکی#خواننده:
#پوران@iraniansarafraz