انتلکت

Channel
Logo of the Telegram channel انتلکت
@intellectuelePromote
225
subscribers
خردمند کسی است که قبل از تصمیم گرفتن می اندیشد.
ابن سینا، یک دانشمند ایرانی که بیش از ۱۰۰۰ سال پیش زندگی می‌کرد، یک آزمایش قابل توجه انجام داد.

او دو بره سالم را در قفس‌های جداگانه قرار داد، اما تنها یکی از آنها می‌توانست گرگی را در یک قفس سوم در نزدیکی خود ببیند. نتایج این آزمایش واقعاً حیرت‌آور بود.
هر دو بره غذای یکسانی دریافت می‌کردند و وزن اولیه آنها برابر بود. با این حال، پس از چند ماه، بره‌ای که می‌توانست گرگ را ببیند، عصبی، مضطرب و ضعیف شد و کاهش وزن قابل توجهی نشان داد و نشانه‌هایی از رشد ناکافی داشت.
بره‌ای که تحت استرس مزمن بود و دائماً در معرض خطر فرضی قرار داشت، در نهایت از بین رفت. در واقع، گرگ هیچ تهدیدی برای بره نداشت، اما این موضوع فراتر از درک بره بود.

این آزمایش نشان میدهد که سطوح بالای کورتیزول و هورمون استرس، به طور منفی بر متابولیسم پستانداران تأثیر می‌گذارد.

@intellectuele
بگذارید کیک بخورند! » ، این نقل قول را معمولاً، اگرچه به‌اشتباه، به ملکه ماری آنتوانت نسبت داده اند. این جمله که بدون نام بردن از ملکه، توسط ژان-ژاک روسو در کتاب اعترافاتش که در سال ۱۷۶۵ نوشت و در سال ۱۷۸۲ منتشر شد، نقل شده است، اغلب به‌اشتباه به ملکه ماری آنتوانت نسبت داده می‌شود. در صورتی که روسو این جمله را از زبان یکی از پرنسس های دوک نشین نقل میکند نه ماری آنتوانت

@intellectuele
Habitus (عادت واره)
مفهومی مرکزی است که برای اولین بار توسط جامعه‌شناس فرانسوی پیر بوردیو مطرح شد. این مفهوم به مجموعه‌ای از تمایلات پایدار، شیوه‌های ادراک، احساسات، افکار و اعمالی اشاره دارد که افراد در طول اجتماعی‌شدن خود کسب می‌کنند. این تمایلات نتیجه‌ی درونی‌سازی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند که فرد از دوران کودکی در آن‌ها زندگی میکند.

Habitus برای اولین بار در کتاب تمایز اثر بوردیو طرح شد.از نظر وی رفتار افراد یک جامعه رابطه ی مستقیم با طبقه ی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که در آن رشد و نمو یافتند دارد.به طور مثال با یک مقایسه ی آماری بوردیو متوجه شد که تمایز اساسی میان سلایق هنری و یا موسیقی میان افراد طبقات مختلف اجتماعی وجود دارد.

ابیتوس به این ترتیب بر شیوه ی عمل ما در جهان تأثیر می‌گذارد، بدون اینکه همیشه به‌طور کامل از آن آگاه باشیم. برای مثال، سلیقه‌های ما در غذا، موسیقی یا مد، همچنین نحوه صحبت کردن، رفتار در جامعه، یا موقعیت‌گیری در برابر دیگران، اغلب بیانگر این مفهوم هستند.

habitus
مفاهیم سرمایه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی) ، که آن‌ها نیز توسط بوردیو توسعه یافته‌اند، مرتبط است. این مفاهیم به‌طور مشترک کمک می‌کنند تا بفهمیم چگونه نابرابری‌های اجتماعی در جوامع تداوم می‌یابند و تغییر می‌کنند.

@intellectuele
مفهوم ۴: جمهوری به عنوان دولتی که از سیستم ارزش‌ها دفاع می‌کند
در فلسفه سیاسی معاصر، جمهوری به معنای دولتی است که به‌طور پیوسته از ارزش‌ها حمایت می‌کند. این مفهوم در تقابل با لیبرالیسم قرار می‌گیرد و «جمهوری» در اینجا در مقابل دولت لیبرال قرار دارد.

یک دولت لیبرال مدعی بی‌طرفی نسبت به ارزش‌ها و هنجار هاست. هدف این دولت این است که چارچوب کلی‌ای برای زندگی مشترک همه فراهم کند و هرگز درباره ارزش خاصی موضع‌گیری نمی‌کند. هر فردی می‌تواند خود مختارانه ارزش‌ها و هنجارهایی را که دوست دارد بپذیرد. دولت نباید به نفع یا ضرر هیچ ارزش یا هنجار خاصی اقدام کند. ارزش‌ها مسئله‌ای فردی هستند و دولت در این موضوع نقشی ندارد. ممکن است دولت برخی از اعمال را تنظیم کند، اما نه به نام یک ارزش یا هنجار.

برعکس، یک جمهوری دولتی است که یک دیدگاه محوری از خیر یعنی هدف مشترکی که تمام افراد جامعه باید به آن برسند را ، حداقل در شکل، می‌پذیرد. این دیدگاه (مجموعه‌ای از ارزش‌ها) به عنوان پایه زندگی جمعی در نظر گرفته می‌شود و قوانینی که در پارلمان تصویب میشوند باید مطابق بر این سیستم ارزشها باشند. این دیدگاه بر ارزش‌هایی تأکید دارد که «سیمان» جامعه هستند و بدنه اجتماعی را متحد می‌کنند. در این زمینه، برای مشارکت در زندگی جمعی باید برخی از ارزش‌ها را پذیرفت. اگر این ارزش‌ها را نپذیرید، دولت می‌تواند مشروعاً شما را مجبور کند. در فرانسه سه ارزش اصلی برابری،برادری و آزادی هدف اصلی تمام قوانین بوده و بدنه ی اصلی سیستم سیاسی فرانسه را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر دموکراسی و جمهوری فرانسه ابزاری هستند برای رسیدن به این سه ارزش اصلی.

وقتی دولتی تصمیم می‌گیرد با سیگاری‌ها برخورد کند زیرا سیگار کشیدن برای فرد سیگاری مضر است، در واقع به رفتاری جمهوری‌خواهانه از خود بروز میدهد. این دولت دیدگاهی را می‌پذیرد که بر اساس آن سیگار کشیدن بد است و در این شرایط می‌توان مشروعاً با سیگاری‌ها برخورد کرد. دولت خود را در قبال انتخاب سیگار کشیدن موضع‌گیری می‌کند: بی‌طرف نمی‌ماند و مجاز است در حمایت یا مخالفت با این انتخاب اقدام کند.
در واقع، در این مورد، دولت تنها «جمهوری‌خواه» نیست، بلکه پدرسالارانه عمل می‌کند. این دولت بر خلاف تصمیمات افراد، به نام منافع آن‌ها عمل می‌کند. اقداماتی را که مردم مایل به انجام آن‌ها هستند، به نام حفاظت از خود افراد ممنوع می‌کند.

وقتی یک دولت برای سلامت افراد غیرسیگاری، سیگاری‌ها را از سیگار کشبدن منع می‌کند، همچنان در چارچوب دولت لیبرال باقی می‌ماند. دولت تصمیم میگیرد سیگار کشیدن را در برخی مکان‌ها ممنوع کند زیرا این سیگار کشیدن برای غیر سیگاری در مکان های بسته، خطرناک است. دولت نسبت به ارزش‌ها بی‌طرف است و تنها به همزیستی مسالمت‌آمیز بین افراد توجه دارد.
#فلسفه
#سیاسی
#جمهوری
@intellectuele
جمهوری-République-

مفهوم «جمهوری» یکی از مفاهیم پیچیده سیاسی است که می‌تواند بسته به زمینه تاریخی و سیاسی به طرق مختلف درک شود. در اینجا خلاصه‌ای از چهار مفهوم اصلی آن را آوردیم:

۱. جمهوری به عنوان یک دولت-Etat-:
در این مفهوم، جمهوری به سادگی یک دولت است، یعنی یک واحد سیاسی سازمان‌یافته. این واژه اهمیت قانون را برجسته می‌کند، اما نوع خاصی از حکومت را تعیین نمی‌کند. به عنوان مثال، در مفهوم جمهوری به عنوان یک دولت ، یک جمهوری می‌تواند دموکراتیک، الیگارشی یا حتی سلطنتی باشد. در اینجا، جمهوری به عنوان یک وضعیت کلی مطرح می‌شود که قبل از برقراری یک رژیم سیاسی خاص وجود دارد.
۲. جمهوری به عنوان یک رژیم سیاسی:
در اینجا، جمهوری به یک رژیم سیاسی اشاره دارد که نه سلطنتی است و نه امپراتوری. این نوع جمهوری می‌تواند اشرافی -aristocratique-باشد، که در آن قدرت در دست نخبگان است، یا دموکراتیک، که در آن قدرت توسط مردم اعمال می‌شود. مثال‌هایی مانند روم باستان یا جمهوری ونیز نشان‌دهنده این مفهوم هستند، جایی که رژیم جمهوری بدون لزوماً دموکراتیک بودن به معنای مدرن آن وجود داشت.
۳. جمهوری به عنوان یک دموکراسی:
در یک مفهوم جدیدتر، جمهوری به عنوان یک رژیم سیاسی درک می‌شود که در آن مردم حاکم هستند و اغلب با دموکراسی مترادف است. با این حال، این واژه چیزی در مورد نحوه اعمال حاکمیت مردمی نمی‌گوید (به‌طور مستقیم یا از طریق نمایندگان). توجه به این نکته مهم است که واژه «جمهوری» لزوماً به معنای «دموکراسی لیبرال» نیست، یعنی سیستمی با انتخابات آزاد و احترام دقیق به آزادی‌های فردی.
#فلسفه
#سیاسی
#جمهوری
@intellectuele
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه با آلن دلون

@intellectuele
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نظر شارل دوگل درباره ی کاپیالتیسم در سال 1968


@intellectuele
آزادی، برابری، برادری شعار جمهوری فرانسه است و بر تمام ساختمان‌های دولتی حک شده است. این شعار در سال ۱۸۴۸ تحت جمهوری دوم فرانسه انتخاب شد و از اصول اعلامیه حقوق بشر و شهروند سال ۱۷۸۹ الهام گرفته شده است.


@intellectuele
تاریخ نه تنها چارچوب طبیعی زندگی انسانی است، بلکه انسان نیز محصول تاریخ است. اگر انسان را از تاریخ جدا کنیم و سعی کنیم او را خارج از زمان، ثابت و بی‌حرکت تصور کنیم، او را از طبیعت خود جدا کرده‌ایم. این انسان بی‌حرکت دیگر انسان نیست.
-دورکیم
@intellectuele
همه‌ی هنرها همانند آینه‌هایی هستند که انسان در آن‌ها چیزی از خود را که نادیده می‌گرفت،یاد میگیرد و یا به یاد می‌آورد.

@intellectuele
قنطورس لفکاندی:
مجسمه ی باستانی یک قنطورس کشف شده در منطقه لفکاندی یونان که قدمت آن به نهصد سال پیش از میلاد میرسد.
قنطورس یا سِنتور (به یونانی: Κένταυρος)، در میان اساطیر یونان جزو معروف‌ترین موجودات افسانه ای است. قنطورس موجودی است نیمی انسان و نیمی اسب.
@intellectuele
برهان وجودی یا Argument ontologique یکی از عجیب‌ترین برهان های اثبات خدا است. این برهان از آن‌جهت وجودی خوانده می‌شود که نقطه‌ی مرکزی استدلال خود را بر تعریف وجود -ontos- خدا قرار می‌دهد. در کل دو دسته برهان اصلی برای اثبات وجود چیزی داریم: دسته ی اول براهین پیشینی -a priori- هستند،چون از علت -cause- به معلول -effet- می‌رسند. مثل برهان های ریاضی؛ به‌طور مثال دو بعلاوه دو برابراست با چهار یک برهان پیشینی است چون از علت دو واحد به اضافهٔ دو واحد دیگر به  نتیجه یا معلول که ۴ است رسیدیم. دسته ی دوم براهین پسینی -a posteriori- نامیده میشوند و از معلول به علت میرسند. مثلاً از وجود یک ابژه، برای مثال صندلی نتیجه میگیریم که حتما شخصی مثل نجار آن را ساخته است. برهان وجودی یک برهان پیشینی است که از تعریف مفهوم خدا وجود آن را نتیجه میگیرد. اولین بار این برهان توسط آنسلم فیلسوف اسکولاستیک مطرح شد بعد ها دکارت آن را در گفتاری در روش دوباره مطرح کرد. برهان به این صورت است:

اول آنکه، خدا بنا به تعریف، کامل ترین وجودی -ÊTRE parfait- است که میتوان تصور کرد. دوم آنکه میان آنچه که در ذهن -intellect- و آنچه که در جهان خارج -réel- وجود دارد تفاوت است. به عنوان مثال من پیش ساختن یک ابژه مثل صندلی آن را در ذهنم تصور میکنم. صندلی که می‌سازم  و آنچه که تصور کردم یکی نیستند. یکی وجود ذهنی است دیگری وجود واقعی. سوم نیز آن که وجودی که هم در ذهن است و هم در واقعیت کامل تر از وجودی است که فقط در ذهن وجود دارد است. و چهارم نیز آنکه پس خدا باید در واقعیت هم وجود داشته باشد. چون بنا به تعریف خدایی که در در ذهن و در واقعیت وجود دارد کامل تر از خدایی است که فقط در ذهن وجود دارد.

البته، نقد های بسیار زیادی به این برهان وجود دارد. مثلاً توماس آکوئیناس می‌گوید این که من یک جزیره پر از طلا در ذهن‌ خود تصور کنم دلیل بر وجود آن نیست. تصور یک وجود لزوماً وجود آن را در جهان الزامی نمی‌کند. خیلی از چیز ها در ذهن انسان وجود دارند که در جهان خارج نیستند. مثلاً اسب تک شاخ و اژدهای‌دوسر را میتوان در ذهن تصور کرد که در واقعیت وجود ندارند.

@intellectuele
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک فیلم تاریخی و استثنائی از پاریس در سال ۱۹۲۰.
@intellectuele
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
@intellectuele
نظر ریمون آرون فیلسوف فرانسوی در مورد لیبرالیسم .
🇫🇷۱۳ اوت ۱۷۹۲: زندانی شدن لویی شانزدهم

اعضای خانواده سلطنتی با همراهی و حفاظت هزاران نفر از مردان مسلح به محل حبس خود منتقل شدند. آنها را در برج بزرگ معبد( Tour de temple) که هنوز آماده نشده است، مستقر نمی‌کنند؛ بلکه در ساختمان سه طبقه بایگانی، ساکن میشوند: لویی شانزدهم در طبقه دوم همراه با پیشخدمتش زندگی می‌کند، ملکه و فرزندانش در طبقه اول هستند و مادام الیزابت(خواهر کوچک لوئی شانزدهم) در طبقه همکف است. اعضای خانواده می‌توانند آزادانه یکدیگر را ببینند، اما به شدت تحت نظر هستند.
لویی شانزدهم وقت خود را بین خواندن، آموزش به دوفین (dauphin) و دعا کردن سپری می‌کند. او گاهی اوقات با پسرش والیبال بازی میکند. اینجا آخرین محل اقامت پادشاه قبل از اعدامش در ژانویه ۱۷۹۳ بود.
پی‌نوشت:
Dauphin ( تلفظ فرانسوی دلفین )
به بزرگ‌ترین پسر و ولیعهد پادشاه میگفتند.
La tour de Temple
قسمتی از خانه ی بزرگ معبد بود که در آنجا وظایف اداری پادشاهی فرانسه انجام می‌شد.

@intellectuele
مجمع طبقات ۱۷۸۹ که از ۵ مه تا ۲۷ ژوئن برگزار شد، یک نقطه عطف مهم در تاریخ فرانسه بود. این مجمع که سی و ششمین و آخرین مجمع عمومی سلطنت فرانسه بود، توسط شاه لویی شانزدهم در ۸ اوت ۱۷۸۸ برای حل بحران مالی و سیاسی که کشور را فلج کرده بود، فراخوانده شدند. مجمع طبقات که از ۱۶۱۴ به بعد تشکیل نشده بود، نمایندگان سه طبقه اجتماعی فرانسه را گرد هم آورد: روحانیون، نجیب‌زادگان و طبقه سوم(که نماینده بقیه جمعیت بود).
با این حال، این مجمع به سرعت از ماموریت  اولیه خود فراتر رفت. طبقه سوم از نظر تعداد اکثریت داشت، اما از نظر قدرت نمایندگی در سیستم سیاسی و رای‌گیری بسیار ضعیف بود ، اصلاحات عمیقی را خواستار شد، به ویژه درخواست رأی گیری بر اساس تعداد افراد به جای طبقه. امتناع نجیب‌زادگان و روحانیون از پذیرش این خواسته‌ها منجر به یک بن‌بست سیاسی شد و طبقه سوم که ناامید شده بود،در ۱۷ ژوئن ۱۷۸۹ به همراه تعدادی از نمایندگان روحانیون و اشراف خود را مجمع ملی اعلام کرد..
بنابراین، مجمع عمومی طبقات ۱۷۸۹ نه تنها آخرین مجمع دوران رژیم قدیم بودد، بلکه نقطه آغاز انقلاب فرانسه نیز محسوب می‌شود،.
@intellectuele
عهد نامه ی ژو دو پوم(اولین شکل بازی تنیس) که در سالنی به همین نام بسته شد؛یکی از آغازین اتفاقات اصلی انقلاب فرانسه بود .بعد از این عهدنامه که با اعلام حاکمیت ملی در مقابل حاکمیت شاه شکل گرفت، بسیاری از نمایندگان سه طبقه (روحانیت، اشراف و طبقه سوم) به یک «مجمع ملی مؤسسان» (از 9 ژوئیه 1789) پیوستند، که منجر به لغو امتیازات (در 4 اوت) و اعلامیه حقوق بشر و شهروند (در 26 اوت) و سپس تصویب اصول اساسی قانون اساسی ( 3 سپتامبر 1791) شد.

@intellectuele
📍ریشه‌ی تاریخی چپ و راست سیاسی کجاست؟

همه‌ی ماجرا به ۱۷ ژوئن ۱۷۸۹، برمی‌گردد. یک ماه قبل، لوئی شانزدهم، مجمع طبقات* را بعد از سالها،به منظور تصمیم گیری در مورد بحران اقتصادی-اجتماعی به همراه نمایندگان منتخب سه طبقه ی اجتماعی که در آن زمان در فرانسه به رسمیت شناخته شده بودند: اشراف، روحانیت و طبقه سوم،بازگشایی کرده‌بود.

در این روز، نمایندگان طبقه سوم که از نبود پیشرفت در مذاکرات و تبعیض در نحوه رای‌گیری‌ها به صورت سنتی و طبقه‌ای، که بر طبق آن هر طبقه یک رای برابر داشت (آنچه که به نفع اشراف و روحانیت بود) ناامید شده بودند، تصمیم گرفتند کنترل اوضاع را به دست بگیرند. نمایندگان طبقه سوم خود را مجمع ملی *خواندند و بدین ترتیب اعلام کردند که اکنون نماینده کل ملت فرانسه در مقابل شاه هستند.
این تصمیم تاریخی اقتدار پادشاه لوئی شانزدهم و سیستم سنتی مجمع عمومی طبقات را به چالش کشید.

در ۱۷ ژوئن ۱۷۸۹ ، مجمع طبقات* به لویی شانزدهم پشت‌کرد. نمایندگان طبقه سوم و چند تن از نمایندگان روحانیت و اشراف، خود را «مجمع ملی»  نامیدند. به عبارت دیگر، مجمعی که در مقابل پادشاه قرار دارد. لویی شانزدهم تلاش کرد با بستن سالن «منو پلزیر» که در ۲۰ ژوئن از آن استفاده می‌شد، از تشکیل جلسات آنها جلوگیری کند، اما نمایندگان بلافاصله در کنار آن، در سالن «ژو دو پوم»* گرد هم آمدند. در آنجا بود که نماینده بِیلی این جملات را بیان کرد: «در اینجا و اکنون سوگند می‌خوریم که هرگز از هم جدا نشویم و هر جا که شرایط ایجاب کند، گرد هم آییم تا زمانی که برای فرانسه یک قانون اساسی بنویسیم». این واقعه آغاز مجلس ملی فرانسه را رقم زد.

در نهایت، لویی شانزدهم تسلیم شد و مجلس تازه‌تأسیس کار خود را برای تهیه قانون اساسی برای فرانسه آغاز کرد. روش و نحوه ی  رأی‌گیری بود که  راست و چپ سیاسی را از هم تمایز داد. هنگامی که درباره قدرت‌های پادشاه و نمایندگان ملت بحث می‌شد، برای شمارش آسان‌تر آرا، از نمایندگان خواسته شد که در یک سمت یا سمت دیگر رئیس مجلس قرار گیرند. در سمت چپ کسانی که خواستار قدرت بیشتر برای نمایندگان بودند، و در سمت راست کسانی که خواستار قدرت بیشتر برای پادشاه بودند نشستند. این جای‌گیری با گذشت زمان به طور دائمی تثبیت شد و زمانی که فرم نیم‌دایره‌ای برای پذیرش نمایندگان پذیرفته شد، حفظ شد. نمایندگان سرسخت‌تر در بالاترین نقاط سمت راست و چپ مستقر شدند. در واقع، نمایندگانی که در بالای سمت چپ مجلس کنار روبسپیر قرار داشتند، «کوه‌نشینان»* نامیده می‌شدند.

در مرکز، روبه‌روی رئیس مجلس، نمایندگانی قرار گرفتند که گاهی با راست، گاهی با چپ و گاهی اصلاً رأی نمی‌دادند. و این است که برای بیش از دو قرن، این تفاوت جای‌گیری در نیم‌دایره جوهره واقعی سیاست در فرانسه را مشخص کرده است.


*مجمع طبقات:États généreux
مجمعی که در زمان پادشاهی فرانسه و با خواست شاه فرانسه برای تصمیم گیری های مهم در شرایط بحرانی، متشکل از نمایندگان سه طبقه ی اجتماعی آن‌زمان،شکل می‌گرفت.

*اولین شکل بازی تنیس: jeu de paume
پوم به زبان فرانسوی به معنی کف دست است و چون این بازی در ابتدا بدون راکت و با کف دست انجام می‌شد آن را ژو دو پوم خواندند.
Assemblée nationale :مجمع ملی
*Montage کوهستان
Montagnars :کوهستانی
کوهستانی ها یا کوه‌نشینان یکی از گروه های سیاسی اوایل انقلاب فرانسه بودند که مخالف قدرت و حاکمیت شاه بودند.

#انقلابـفرانسه
#تاریخ
@intellectuele
Telegram Center
Telegram Center
Channel