ᕼᗩᗯᗩ ᗩᑎᗯᗩᖇᎩ

.

غمی نیست، من لجوج‌ام! و دارم تظاهر می‌کنم که: هر قطره‌ای از رنج برایم دشوار نیست. شاید همین اداها شاعرم کرده‌است تا به تفصیل از خودم گلایه کنم.
از گوشه کنار، شاید شنیده‌ باشید که برایم خط و نشان کشیدند تا عصیان و ایستادگی را فراموش کنم، و در هماهنگی بیرحم به یک چاهِ عمیق بیاندیشم.
گفتند؛ در آخر خسته خواهی شد. زیرا زمین از سیاهی آکنده‌است او فریاد‌‌هایت را پیوسته می‌بلعد و تو همچنان خاموش خواهی ماند.
اما من را که می‌شناسید! همان؛ دیوانه‌ای معروفم، که زیر پرتاب صد‌ها سنگ، خودم را زنده نگه‌داشتم!
خلاصه این‌که؛ من همیشه امیدوار می‌مانم به وهمی که؛ در آن زندگی را باور کردم.

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

|کمپ نویسندگی‌ قلم‌زن| رایگان

⏳•• هفت روز
🌐•• غیرحضوری (آنلاین)
📍•• ویژه‌ی بانوان
👩🏻‍🏫•• دیبا امین
https://t.center/Deeba2004

پیش‌نیاز شرکت در این کمپ:
پرکردن فرم و همگانی‌کردن اعلان!

سفر هفت روزه برای نویسنده‌شدن و نویسنده‌ماندن!

📑•• برای اطلاعات بیش‌تر و ثبت‌نام به یکی از آدرس‌های ذیل پیام بگذارید:
0749309913
+93731909250
@DEEBA_AMIN001
@Gha20000
@arabzada_01
@ha_rir05
@HamasaShirzad

.
این جست‌ُجو‌ها شاید عمْرم را از من بگیرند. هر روز رفت و آمد‌های تکراری حالم را به ویرانی می‌کشاند. گاه فکر می‌کنم «قلبم» خانه‌ی متروکه‌ای شده‌است که با یک خداحافظی، بی‌بهانه تنم را رها کرده و بی‌آنکه تنم را بیازارد با یأس‌ِموقرانه بر خاک ‌می‌رود. چون می‌داند؛ چه تمنای محالی دارم! دارد خودش را می‌بازد...

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

🔸کارگاه یک‌ماهه‌ی شعرنویسی

در این ‌کارگاه:
* شعر چیست و شاعر کیست
* حرف، کلمه و هجا
* رکن، وزن و بحر
* درست‌خوانی و قواعدِ تقطیع
* قالب‌های شعر
* آرایه‌های ادبی

همراه با: عبدالصمد “فاتح”
شاعر، نویسنده و مدرس


+ اشتراک برای عموم آزاد می‌باشد.

کانالِ من: @Samad_Fateh

برایِ معلوماتِ بیش‌تر و ثبت‌نام:

Telegram : @Samad_Fateh8
WhatsApp: +93765736716

.
"اولادِ آدم است" دگر!
_برای همین در هر‌جا بر خطا‌های خود نوشتند؛ «آدمی‌ست» دگر.

| ✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.

در جمجمه‌ی بیدارم، "شب‌هنگام" کسی آواز می‌خواند. در واقع ممکن نیست نلرزم از شدت بیداریِ اذهانم!
در این اوقات بردباری خیلی سنگین‌‌است و همان‌طور کشنده. اما این‌که از لطافت خویِ او با شب‌ها انس می‌گیرم قابل توصیف است.
نمی‌دانم! این آواز را چه‌کسی در من مستولی ساخته‌است، خودم! یا آنهایی که مرا دوست می‌دارند؟! و یا عقده‌های که در تنفر با من در ستیز اند؟
هرگز ندانستم؛ کجایی این ماجرا دست از پا خطا کردم. در شناخت خودم، یا عده‌ای از حالاتم! ممکن نیست سطح و ظرفیت زندگی را نادیده گرفته‌باشم. زیرا از هیچ‌گونه اوقات حذر نکرده‌ام. همچنان در حالات غیر ممکن، با افکاری ژولیده یادگیری را از سر گرفتم.
اما حالا که به رویدادها می‌نگرم، عده‌‌ای از خسارات در من هویداست که آسیب‌اش را در شب‌ها، آن ثانیه‌هایی که مطمئن نیستم مال من باشد می‌پردازم.
و من دانستم؛ آن ثانیه‌ها که در زیرِ دست و پایِ شب‌هایم جولان می‌کنند؛ بدترین شکلِ ممکن از شکنجه است که اگر طنابِ طاقتم به باریک‌ترین رشته‌اش برسد کارم را تمام می‌کنند.
شاید روز‌هایم در فتنه‌ای آدمیان غرق شده‌است و شب‌هایم نیز کابوسی از شکستِ خودم!

|✍🏻 #_حوا_انورے

@hawa_texts93

.

#_غزل

بی‌خبر از عالم و... تنها که عاشق می‌شوی
جایِ نعشِ عاشقان در "منزلت" شِق می‌شوی

دیده‌ها یک‌بار مخمورِ دو چشمان می‌شود
آن‌چه چشمانی؟ که در یادش تو صادق می‌شوی

خسته‌گی‌هایِ که میزانی ندارد در دل‌است
ای‌عجب! بر این «گریزانی» که تو دق می‌شوی

ما دو چشمِ یار را در دل تصور می‌کنیم
آن دو چشمی را... به هر بارش که عاشق می‌شوی

عالمی عاشق ندیدی چون که دردی در تو نیست
وقتِ دیدی با همه یکجا موافق می‌شوی

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.

در تمامِ پنجره‌ها
نگاهی خاموشِ افق
شرطِ قدیم است
اما اینک!
درندگانِ وشیظ
پیکرِ آسمان را شکستند
می‌بینید!
جنبشِ ابرها را
که در روزنه‌ی دنیا
سایه‌ای پرواز گم کرده‌است.
چه دلتنگست!
سپهری که لحظه‌ای شفافش نیست،
و جوانه‌ی شور‌َش
بر خاموشی نشسته‌است
های، مردم!
چشم ببندید!
که آسمان رونق دیروز ندارد
با نگاهی انسانی به دنبالش نروید
که طاقتِ اندوه بر دلش نیست
های، مردم!
حالا که تماشایش را می‌خواهید!
فراتر بروید،
و در صدایِ پرنده‌گان فرو شوید
و آواز عشق را
بر جلوه‌های رنجِ او برسانید
برای دل‌های ابر‌آلود
گل ببرید
و برای ستاره‌گان چشمک بزنید
سپس مهتاب را در آغوشِ‌ملایمِ کیهان
محور سازید
و هنگامی که شرابِ‌مهر را آسمان نوشید
نر‌مک، نرمک
آفتاب را صدا بزنید.

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.
وقتی کمی فراتر از سخن برویم، انبوهِ‌عشق در سکوت ‌می‌چرخد.
و اگر عاقلانه عمل کنیم... بی‌گمان زبانِ عشق را می‌فهمیم!

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.

مـدتّی، ما از سخن لب، دوختیم
تا که سِرّی از سکوت آموختیم...

#_مولانا

|🎨#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.

عزیزان مرحمت نمایید و از دعا‌های‌ نیک‌ِتان ما را نیز بهره‌مند سازید.🥲🫀

الَّلهُمَّ صَلِّ علَےَ مُحَمَّـدٍ وعلَےَ آلِ مُحَمَّـــدٍ

#_جمعه_تان_زیبا.

@hawa_texts93

.
#_غزل

هم زبانی نیست، گو! قفلِ شکیبایی شکست
آرزویِ شعر‌ها هم بهرِ رسوایی شکست

خلوتی، شعری، سکوتی، سکر دنیایی بهشت
بادِ عاشق بود تنهایی... که تنهایی شکست

در حریری‌ جامه‌ها هر رنگ را تقدیر بود
آن‌چه آمد خصلتِ تقدیرِ دنیایی شکست

عالمِ بهری تماشا بود؛ در خواب و خیال
آن خیالی خواب را حالا که بینایی شکست

با شعاری... لحظه‌ها را یک به یک زنجیر بست
لحظه‌هایی خام را اینجا توانایی شکست؟

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.

دل همانست:
چیده‌مانی رُخ و آیینه...

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.
#_سپید

صبحِ آدینه شود!
باز ترا... می‌بینم
وسطِ هنگامه‌ای لطیف از مهر،
آن‌گاه که جوشش عشق؛
در صورتت رنگِ‌شوق می‌دواند
و آوازه‌ای تنهایی را... از تو می‌رهاند.
آن‌گاه...
که غلظتِ روزگار را نادیده میگیری
قهقهِ خنده‌ات را می‌ستایم
که بی‌باکانه لب به سخن میگشایی
و لحظاتِ خسته را با شوقِ گذشتن
به باد می‌سپاری
و جوانه‌‌ای شور را در وجودت آبیاری می‌نمایی!
صورتت نورسته می‌شود
و من با خود می‌گویم؛
کاش همه روزها فارغ از دغدغه‌ها... باشد
تا من بتوانم آن «خودِ‌ شادم» را
در خلوتِ آدینه تماشا بکنم...

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.
#_تک‌بیت

نسبتی با او ندارم لیک، در یادش هنوز...
فکر‌هایم گرچه؛ «پنهانی» پریشان می‌شود

|✍🏻#_حوا_انورے

@hawa_texts93

.
در جایِ از زندگی ندامت دامانت را می‌گیرد، لج می‌کند و هی میخواهد ارزش آن‌چیز‌های که در تنهایی‌هایت از دست داده‌ای را بدانی! دوباره متولد بشوی، و به دور از خلوتگاهِ خویش... در آن دور دست‌ها، آنچه را که از خویش می‌راندی به سوی تو باز گردد و ترا آزاده‌ و وارسته‌تر سازد تا به دنبالِ «پرواز» پرگشایی.
اما باید دانست! پشیمانی در انزوا نیست، در افکاریست که آن انزوا را تسخیر می‌کند...
ساعاتی که در تنهایی می‌گذرد... پنهانی‌ترین زاویه‌ای زندگی‌ است که نمی‌شود فریاد زد. بل، باید با حسِ‌رقیقِ از پذیرش به وجود آن توجه کرد اگرچه باورش خیال هست... پس بی‌محابا به دلش چنگ بزن!.

|✍🏻#_حوا_انورے
@hawa_texts93

.

ولی چشم‌ها کورند! باید با دل جستجو کرد.

|📕#_شازده کوچولو
|👤#_آنتوان_دوسنت_اگزوپری


-ولی شازده کوچولو قشنگ‌تر از آن بود که فکرش را می‌کردم. پیشنهاد می‌کنم بخوانید، یک ساعت بیشتر وقت را نمی‌گیرد.

🫠🫀


@hawa_texts93

این غزل خیلی بر دلم نشست. 🫠🤍