💫یک روز پرانرژی
💫جگرش می سوخت در آتش اشتیاق.
به هر دری زده بود، به امید نشانی از آن محبوب.
وکیل خاص امام را که پیدا کرد، ملازمش شد و دست به دامانش!
از او اصرار و از وکیل امام انکار که نمی شود؛
آنقدر التماس کرد تا شنید: فردا صبح بیا!
صبح فردا، پیشاپیش وکیل امام، جوانی دید؛
ماهتر از ماه. خورشیدتر از خورشید. شمیمش، شمیم بهشت.
فهمید که به آرزویش رسیده.
نزدیک رفت و شرفیاب محضرش شد. هر چه خواست پرسید و پاسخ شنید.
لحظه آخر، صاحب زمین و آسمان به او فرمودند:
«دور از رحمت خداست، هر که تاخیر اندازد،نماز مغربش را تا وقت ظاهر شدن ستاره ها،
و هر که تاخیر اندازد
#نماز صبحش را، تا وقت ناپدید شدن ستارگان».
📚غیبت طوسی، ص271
#اللهم_صل_على_محمد_وال_محمد_وعجل_فرجهم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج@Hamsaran_Beheshtihttp://eitaa.com/joinchat/2125922307C9dc10bacde