همه با همیم " روح الله جمعه ای"

حسین سبیل الله (۱۰)

«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَاللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»

سلام بر تو ای کسیکه خونخواه تو خداست و پسر کسیکه خونخواهش خداست. در میان ائمه اطهار حضرت مولای متقیان (ع) و حضرت سیدالشهدا (ع) دو امامی هستند که به طور مستقیم با شمشیر جهالت و عداوت و به دست #طالبان_جهل و تقدس نمایی در محراب عشق به شهادت رسیدند. حضرت علی(ع) با شمشیر کین جهل و خرافه و حضرت اباعبدالله(ع) به دست انحراف و لشکر سیاهی و تباهی به رستگاری ابدی و ازلی پیوستند و اینگونه است که خداوند متعال از میان تمامی انبیا و اولیا و صلحا خونخواه آن دو امام شهید و بزرگوار می باشد. سیدالشهدا(ع) اساس قیام و حرکت خود را اصلاح دین جد بزرگوارش معرفی می کند و نهایتا نیز توسط کسانی به شهادت می رسد که مهر جهل مقدس بر پیشانی داشته و در رکوع و سجود ظاهری آوازه عصر خود بودند. فرق علی(ع) نیز توسط کسانی شکافته شد که مظهر دیندار نمایی بودند و پس از نماز شب به قصد کشتن امام به مسجد رهسپار شدند. دشمن واقعی هر دو امام بزرگوار نه کفار و مشرکین و اشراف اموی منحرف از دین که بر اریکه قدرت تکیه زده اند می باشد، بلکه جاهلانی بودند که در قامت دینداری و دفاع از دین و نبوت به پیکار با امامین همام (ع)پرداختند. تاریخ نشان داده است که بزرگترین دشمن تاریخی دین واحد الهی و حقیقت راستین توحید، جاهلانی هستند که شایع و بایع و تابع فرصت طلبانی شدند که در قامت امرا و حاکمان جامعه دینی،گرفتار در آیین های ظاهری و مناسک سرگرم کننده شده و از حقیقت دین غافل ماندند. این شمشیر به دستان جاهل، در طول تاریخ با برسر نیزه کردن قرآن و با شعار لاحکم الا الله ابزار قدرت طلبان بوده و با از دست دادن دینشان، آزادگی را نیز از دست داده و گوششان ندای هل من ناصر امام زمان خود را نمی شنود. حسین(ع) در عاشورا باقی نماند و در کربلا مدفون نشد، بلکه حسین(ع) غریو آزادیخواهی بشریت موحد و خداجویی است که بی اعتنا به زخارف و مقامات و پستهای دنیوی و شقوق منفعت جویان دیندار نما، ره سعادت را می جوید و کوچه به کوچه به دنبال أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلا می رود تا آنکه خود را در محضر ملکوتی منتقم خون حسین(ع) ببیند. فلسفه واقعی و ماهیت #انتظار مهدی موعود(عج) همان واقعیت قیام حضرت اباعبدالله است که می فرماید: "إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ في اُمَّةِ جَدّي اُرِيدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهي عَنِ الْمُنكَرِ" پس هرگونه تلاش برای اصلاح دین از انحرافات و خرافات و سعی بر امربه معروف و نهی از منکر در جهت جهل زدایی و معرفت افزایی، هسته مرکزی و اصلی انتظار یک مسلمان امام حسینی که با #طالبان جهل و فساد و تباهی در هر نقطه ای از دنیا و امروز در #افغانستان به مخالفت می پردازد.

مثلث اخوانیسم نوگرا

تعلق خاطر و پیوستگی سیاسی و راهبردی جریان #اخوان_المسلمین به دمکراتهای آمریکا باعث شد تا افغانستان نیز سهم اخوان المسلمین شود. حتی اگر به گذشته نگاهی داشته باشیم به وضوح مشاهده می شود که جریان #بهار_عربی هم در دوره باراک اوباما اتفاق افتاد و طی آن اخوان المسلمین دست بالا را در منطقه پیدا کرد. تاریخ نشان داده است که اخوان المسلمین سیاسی با هر سویه ای نهایتا منجر به افراط گرایی و #رادیکالیسم_مذهبی خواهد شد. هر چند خاستگاه اخوان المسلمین در مصر می باشد اما قوام و دوام این جریان و به ویژه بازوی رادیکالی این جریان ریشه در ترکیه و قطر و حمایت های مالی و سیاسی و تسلیحاتی این دو کشور دارد. هماهنگی تجزیه طلبانه این دو کشور در سوریه در احیا و رشد ایدئولوژی سلفی و تکفیری در منطقه از پیامدهای این هماهنگی در جریان بهار عربی بود. سقوط کابل توسط #طالبان می تواند هشدار و زنگ خطری برای شکل گیری یک اتحاد مثلث گونه رادیکالیسم اخوانی در قالب سیاست ورزی نو اخوانی در اطراف ایران باشد. #ترکیه، #قطر و #افغانستان به عنوان سه همسایه غربی،جنوبی و شرقی مثلثی را ایجاد کرده اند که ایران در محاصره آن قرار دارد . دیگر نکته قابل تامل اینکه به موازات این مثلث ذاتا اخوانی شاهد نضج گیری ائتلاف نامیمون محافظه کارانه دیگری در قالب همکاری های امنیتی میان کشورهای عربستان، امارات متحده عربی، بحرین، کویت و اسرائیل هستیم و نقطه مشترک هر دو مثلث اخوانی و ائتلاف محافظه کار منطقه رویه خصومت بار و دشمنی ماهیتی با جمهوری اسلامی ایران است. نکته جالب آنکه عروسک گردانی هر دو محور فعال پیرامون ایران در اختیار ایالات متحده آمریکا می باشد. در این میان فقط کشور عراق با پیچیدگی ها و استعدادهای بالقوه در ناآرامی و ناامنی قرار دارد که در میان همسایگان ایران از پیوستگی رسمی و آشکار به دو جریان فوق مستثنی مانده است که آینده آن نیز با خروج احتمالی و قریب الوقوع آمریکا از عراق نامعلوم می باشد. آنچه مسلم است اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با چنین وضعیت بغرنج و خطرناکی واقع شده است که باید با عمق نگری و ظرافت و واقع بینی به اتخاذ راهبردی مشخص و قاطع برای برون رفت از توطئه های پیش رو بپردازد. به نظر می رسد آینده منطقه در نظم نوین جهانی در چارچوب دو جریان #مثلث_اخوانی و ائتلاف محافظه کار منطقه ای پیش بینی شده باشد که در صورت نهادینه شدن این احتمال، قطعا مناسبات جغرافیایی و اقتصادی منطقه غرب آسیا توسط قدرتهای بزرگ از جمله روسیه، آمریکا، اروپا و چین نیز از این رهگذر و بر اساس منافع ملی خودشان تعیین خواهد شد.