" کاش می شد ! "
کاش حتی در جهان گنجشک زندانی نبود
زندگی گل می شد و لبخند ، پنهانی نبود
عشق در دامان هر کس می تراوید از خوشی
خشک و بی جان غنچه ای در هیچ گلدانی نبود .
کودک و پیر و جوان با مهر شب را تا سحر
خوابشان آشفته ی یک لقمه ی نانی نبود !
شوق بودن ، عشق ماندن ، حس خوب زندگی ،
موج می زد در دل انسان و شیطانی نبود.
کاش می شد پل کشید از دل به هرجایی که شد .
در نگاه هیچ کس احساس ، زندانی نبود.
می شد از دلدادگی بی ترس و منت حرف زد.
دل شکستن یا خیانت هم به آسانی نبود.
دفتر دلدادگی آغاز و پایانش یکی است
بی دوای عاشقی ای کاش انسانی نبود.
هر کجا آغوش دنیا با محبت گرم بود .
با ریاکاری و ظاهرسازی ایمانی نبود !
دل به قدر گنج انسان ساز ، معنا می گرفت .
خیس ، دیگر از جفا ، نیرنگ ، دامانی نبود
فصل باران بود و وقت دولت بالندگی
یک نفر حتی اسیر درد و درمانی نبود
شاد و آزاد و رها هر کس به هر آیین و رنگ
کاش حتی در جهان ، گنجشک ، زندانی نبود !
@ashkeghalb#لیلا_رضاوند #تمنااجرا:
#ساغر#سایه_الوندتدوین وتنظیم
#حسین_آزادگانگروه هنری سایه های سبز