با دلی مشتاق و اراده ای چون آتش
به جنگ برخاستم تا قلعه
#آرزو را بگشایم
و با خویش گفتم ڪه "بی گمان آرامش ازآن من خواهم بود"
اما در این نبردِ ملامت بار، زندگی تلخ شد..
روحم خسته و غرورم آزرده...
فریاد به آسمان برآوردم ڪه "مرا آرامش بخش وگرنه هلاڪ خواهم شد"
اما از ستارگان گنگ برق پاسخی ندرخشید!
سرانجام شڪسته و نومید سرفرود آوردم خود را فراموش ڪردم و گفتم
بگذار هرچه مشیت "
#اوست " جاری شود
و همان دم برچشمه
#آرامش فرود آمدم...
#هنری_ون_دایڪ@GreenShadows6