یک عمر
در این بادیه بسیار دویدم
افسوس
که یک لحظه به منزل نرسیدم
با خلق جهان طرح وفا ریختم اما
با این همه یک فرد وفادار ندیدم
قدّم چو کمان گشت ز بیدادِ زمانه
از بسکه ز بیدادِ زمان رنج کشیدم
بودم هوس شادی ایّام و لیکن
شادی به جهان دادم و اندوه خریدم
دیگر اثری نیست ز ایّام جوانی
چون مرغِ سبکبال از آن لانه پریدم
صاحب نظران
گرچه به عبرت نگرندم
گر موی سیه رفت
ولی روی سپیدم
گویند
که هر شام سیه را سحری هست
هر چند من این جلوه به ایام ندیدم
می گفت
یکی دلشده با خویش
صداقت شد عمر به پایان و
به مقصد نرسیدم
#ح_صداقت📕اشک_قلم۱
🍏🍎🍃