خلوتِ خاموش جانم خانهی پروانههاست
قصهام آغشته با افسانهی پروانههاست
بال ذهنم مستِ پروازی بدونِ مقصد است
صاحبی دارد که بد، دیوانهی پروانه هاست
مىدرخشد بر پرِ اندیشهام نقشِ نشاط
شادمانی وعدهی روزانهی پروانههاست
روزها سیّاحِ شرحِ سیرِ سرگردانیام
شب، خیالِ خسته ام کاشانهی پروانههاست
بار اندوه جهان را بالهایم میکِشد
تا سرِ تنهاییام بر شانهی پروانههاست
بارها باغ گل ابريشمم آتش گرفت
باز اما شاخههایش لانهی پروانههاست
ساحتِ امنی برای بال و پر گستردن است
آتشی که سینهاش پایانهی پروانههاست
زندگی درکِ جهان در پیلهای خاکستریست
گرچه در چشمانمان ويرانهى پروانه هاست...
#غزل_آرامش @ghazalaramesh