اشعار قاسم نعمتی

#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
Канал
Логотип телеграм канала اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irПродвигать
6,84 тыс.
подписчиков
475
фото
229
видео
193
ссылки
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
К первому сообщению
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#مصیبت_حضرت_رقیه سلام الله علیها

مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد
کودکی زندگی اش در نظرش می سوزد

دختری که وسط خیمه ای گیر افتاده
اولین شعله که آید سپرش می سوزد

سپرش سوخته و چادرش آتش گیرد
تا تکانی بخورد موی سرش می سوزد

بعد از آن قائله دیگر کمرش راست نشد
اثر سوختگی دور و برش می سوزد

تا رسد قطره اشکی سر زخم گونه
ناگهان گوشه چشمان ترش می سوزد

شده ام مثل همان مادر محزونی که
همه شهر ز آه سحرش می سوزد

عمه؛ آن شب که مرا روی هوا می آورد
ریشۀ موی سرم بین اثرش می سوزد

تا ترک های لب تشنه بابا دیدم
جگرم گفت: هنوزم جگرش می سوزد

بعد از آنی که لبانم به لبانش چسبید
سینه ام از نفس شعله ورش می سوزد


#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#مصیبت_حضرت_رقیه سلام الله علیها


با من و عمر ِکَمَم دست زمان بد تا کرد
موقع قد کشی ام بود که پشتم تا کرد

دورهایت زدی و نوبت ما شد امشب
چشم کم سوی مرا آمدنت بینا کرد

لذتی دارد عجب بوسه ی دو لب تشنه
وقت برخوردبهم زخم دو لب سر وا کرد

نوه ی فاطمه بودم سندش را دشمن
با کف پا به روی چادر من امضا کرد

همه ی صورت من قدر ِکفِ دستی نیست
دور از دیده ی تو عقده ی خود را وا کرد

عمو عباس کجا بود ببیند آن شب
به سرم داد زد آنقدر مرا دعوا کرد

ناسزا گفت و به گریه دهنش را بستم
دشمنت را نفس فاطمی ام رسوا کرد

بی کفن دفن شدم ای پدر بی کفنم
داغ مجنون همه جا تازه غم لیلا کرد

دختر بی ادبی مسخره میکرد مرا
دو سه تا پارگی از روسری ام پیدا کرد

عمر یک ظرفِ ترک دار به ضربی بسته ست
عمه بر دست مرا برده و جابجا کرد

عمه هربار که با گریه بغل کرد مرا
یاد آن صورت نیلی شده ی زهرا کرد



#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir