اشعار قاسم نعمتی

#امام_رضا_علیه_السلام
Channel
Logo of the Telegram channel اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irPromote
6.84K
subscribers
475
photos
229
videos
193
links
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
To first message
اشعار قاسم نعمتی
Voice message
#امام_رضا علیه السلام
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
#زمزمه_شهادت_امام_رضا علیه السلام
#نوحه_شهادت_امام_رضا علیه السلام

تو شاه ما گدا .
امام با وفا
سلطان مهربان. علی موسی الرضا

قبله ما شده
پرچم گنبدت
سلامی می دهیم
به سوی مشهدت

مولانا یارضا

------------------------------
بر رویت بسته ای.درهای حجره را
گفتی با چشم تر.ای جوادم بیا

جوادت آمده
بوسد لبهای تو
لرزد افتاده چون
بر دست و پای تو

مولانا یا
رضا
-----------------------------

کربلا یک پدر . زانو زد قدکمان
می نهد صورتش . بر صورت جوان

پاسخ ناله اش
لشگری کف زدند
جوانان حرم
با عبا آمدند

مولانا یا
رضا


#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امام_رضا علیه السلام
#شهادت_امام_رضا علیه السلام

زانویِ خسته اش تکان میخورد
پیکرش را کشان کشان میبُرد

چند باری میانِ راه،افتاد
گفت یا فاطمه به راه افتاد

هردو دستش به پهلویش دارد
عرقِ سرد بر رویش دارد

تا که لرزه به پیکرش افتاد
وای،عمامه از سرش افتاد

تار می دید دیدگان ترش
گوئیا ریخته بهم جگرش

با لبِ آستین چنان زهرا
پاک میکرد خونِ لبها را

برزمین میکشید پایش را
جمع میکرد هِی عبایش را

یک نگاهی به دور وبر انداخت
اشکی از دیدگانِ تر انداخت

تا که بر آستانِ حجره رسید
جگرش پاره بود ناله کشید

کاسة صبرِ عالمین شکست
همه درهایِ حجره را تا بست

زیر لب گفت : آه «أین جواد»
سرِ پا بود یک دفه افتاد

فرش ها را یکی یکی تا زد
تا گلویش لباس بالا زد

سینه اش را به خاکِ سرد گذاشت
یک مزاحم به رویِ سینه نداشت

گردوخاکی بپاست در حجره
صحنة کربلاست در حجره

دست وپا میزد وکنار ِ تنش
نیزه جا وانکرد در دهنش

کربلا جَدِ او چه بد جان داد
وسط نیزه دارها افتاد

یک نفر زد لگد به پهلویش
یک نفر پا گذاشت بر رویش

یک نفر آستین خود تا زد
گوشه هایِ رداش بالازد

رویِ کُرسیِ عرش زانو زد
پنجه اول میانِ گیسو زد

خنجرش را گذاشت زیرِ گلو
وحده لااله الاهو

این گلو جایِ بوسة نبی است
حرز آن اشکهایِ زینبی است

هرچه خنجرکشید و باز کشید
جایِ لبهایِ خواهرش نبُرید

روضه را تا کنار عرش کشاند
وای ،جسمِ حسین برگرداند

گیسویِ مادری بهم می ریخت
حالتِ حنجری بهم می ریخت

کار بالاگرفت ای مردم
وای از ضربة دوازدهم

شکل رگها که نامرتب شد
این سخن دلخوریِ زینب شد

کاش در بین تان مسلمان بود
ذبح ِ از پشتِ سر حلال نبود



#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir