کانال پرواز فکرواندیشه flith@
#سکولاریسمسکولاریسم در حوزههای مختلف، معانی دربرگیرندۀ گوناگونی دارد.
ولی به طور کلی به این مفهوم به کار میرود که:
دولت و دیگر نهادها بایستی که بتوانند جدا از ادیان یا باورهای دینی، خرافات و ماورالطبیعه به فعالیت بپردازند.
خود واژۀ
#سکولاریسم برای نخستین بار توسط یک نویسندۀ بریتانیایی به نام
#جرج_ها_لی_اوک در سال ۱۸۵۱ ابداع شد، ولی ایدههای سکولار در طول تاریخ سابقه داشتهاند.
ریشههای تاریخی سکولاریسم را میتوان در آثار افرادی چون
#اپیکور،
#ابن_رشد،
#ولتر،
#دنیس_دیدرو،
#جان_لاک،
#توماس_جفرسون،
#توماس_پین،
#برتراند_راسل و دیگران دنبال کرد.
میتوان سکولاریسم را به فارسی «اینجهانگرایی» [در مقابل آنجهانگرایی برخی ادیان] ترجمه کرد، که برابری گویا، ولی نه چندان زیبنده است.
سکولاریسم فعلی در جهان غرب حاصل قرنها تلاش و مبارزه برای رسیدن به آزادی بوده است.
فرآیندی که کم و بیش از
#رنسانس [نوزایی] در اروپا آغاز گردید و به
#عصر_خردگرایی و
#روشنگری منجر شد.
مفاهیمی مثل
#آزادی_انسان،
#آزادی_اندیشه،
#آزادی_بیان،
#حقوق بشر، انقلاب علمی، روش علمی، کنار گذشتن تعصبات دینی و اصلاحات مذهبی، استفاده از عقل و منطق برای حل مشکلات بشر، همگی در کنار هم به وجود آمده و تکامل یافتند.
نخستین بدفهمی رایج در مورد سکولاریسم این است که ناآشنایان آنرا پدیدهای ضد-دین معرفی میکنند.
بسیار دیده شده که سران رژیم اسلامی و برخی علمای مذهبی، سکولاریسم را پدیده ای ضد دینی و حتی ضد اخلاقی معرفی کردهاند، و تلاش نموده اند تا مردم را نسبت به آن بدبین کنند.
این ادعا نه تنها اشتباه است، بلکه اصل قضیه برعکس است.
#سکولاریسم ضد دین نیست، مبلغ دین هم نیست.
در واقع سکولاریسم خنثی است. حال ممکن است این خنثی بودن بر طبق باورهای مذهبی برخی ادیان به نفعشان نباشد؛ ولی سکولاریسم اصولا پدیدهای ضد دینی نیست.
اتفاقا سکولاریسم مدافع سرسخت حق انسانی برای اعتقاد [یا عدم اعتقاد] به ادیان مختلف است.
از این لحاظ برخی سکولاریسم را تنها راه صیانت از دین دانستهاند.
در جوامعی که دولت سکولار دارند مردم آزاداند تا دین خود را داشته باشند. آنها به خاطر دینشان [یا بیدینشان] مورد تبعیض قرار نمیگیرند. قوانین کشور بر اساس حقوق انسانی و فراگیر است، نه برپایۀ اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا باور خاص. پیروی از یک دین خاص امتیاز محسوب نمیشود و همه در برابر قانون یکسانند -چه شیعه باشند، چه سنی، چه بهایی، چه زرتشتی، چه مسیحی، چه بودایی، چه بیخدا، چه بیدین و غیره.
این در حقیقت نشان دهنده ی وجود یک
حداقل عقل سلیم در جامعه است.
-چه اکثریت مردم یک جامعه پیرو یک دین خاص یا چندین دین مختلف یا بیدین باشند؛ درک این نکته که انسانها متفاوتند و اجازه دارند عقاید و ادیان مختلف داشته باشند؛ و اینکه برای ادارۀ جامعه بایستی که از یک زیربنای عقلانی و انسانی مشترک استفاده کرد، نه یکسری قوانین انحصاری و تبعیضانه علیه دیگر گروهها، حتی اگر این گروهها در اقلیت باشند.
در واقع اگر دقت کنیم اکثر تصمیماتی که در زندگی روزمره میگیریم -حتی اگر به شدت دیندار باشیم- هم سکولارند.
برای نمونه وقتی که یک روحانی برای معالجۀ بیماری به جای توسل به عالم دیگر دست به دامان پزشک و علم پزشکی میشود این یک عمل سکولار است.
استفاده از ابزارهای [واقعا موجود] دنیا برای حل مشکلات این دنیا –تنها جهانی که همۀ ما از هر دین و عقیدهای که باشیم در وجودش مشترکیم و سرانجام همگی ما باید با مشکلات زندگی در آن دست و پنجه نرم کنیم.
سکولاریسم در واقع یعنی همین!
استفاده از مدارک و حقایق به جای
#ماوراطبیعه.
این یک چیز خیلی طبیعی و عقلانی است.
وقتی ما در کوچکترین مسائل زندگی سکولار عمل میکنیم چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که یک کشور بر اساس اعتقادات گنگ ماورالطبیعه اداره شود.
از نظر سیاسی سکولاریزاسیون فرآیندی است که در آن دولت و نهادهای مختلف اجتماعی و اقتصادی از سیطرۀ دین خارج میشوند.
از این لحاظ با مفاهیمی چون جدایی دین از سیاست در آمریکا و
#لائیسیته در فرانسه ارتباط تنگاتنگ دارد.
#بهرام_مشیری♍️کانال پرواز فکرواندیشه flith@