#گذرنامهبپر پرنده ی من تا که بال و پر داری
تو از حلاوت پرواز ها خبر داری
بپر که کنج قفس جای شاهبالت نیست
که باید از قفس تنگْ بال برداری!
منم که روی زمین سیاه محکومم
تویی که روی سرت ابری از سفر داری
اگر چه وسعت پرواز را نمی دانم
تویی که سوی من از اوج ها نظر داری
هزار سایه شومِ دریغ بر سر من
هزار دشت پر از نور زیر سر داری
بپر که پنجره سبز آسمان باز است
برای رقصِ جنون جای بیشتر داری
سوار باد بشو هم رکاب ابر بتاز
به هر کجا تو
گذرنامه سفر داری!
#فردوس_اعظم#شعر_معاصر_تاجیکستان#تازه#گذرنامه@firdavsiazam