#خدا_نمی_لرزید؟ (روایتی از اوضاع امروز برای آیندگان)
شب تولد جنگ، آستانه می
لرزیدنه آستانه، که هر آشیانه می
لرزید!
شبِ سیاه که طوفانِ تیر میجوشید
زمینِ غمزده از هر کرانه می
لرزیدمیان آتشِ سوزانِ جنگ، آدم از
نفیرِ ممتدِ مرگ، عاجزانه می
لرزید!
شبِ تولدِ جنگ - ابتدای بدبختی
بشر به قسمتِ خود شانه - شانه می
لرزیددر آن مخوفترین فصلِ رویشِ باروت
زمانه در بغلِ هر زبانه می
لرزید!
سقوط، زلزله، فریاد، گریه، تنهایی
و پشت مردمِ بیپشتوانه می
لرزیدجهان، نظارهگر از پشتِ شیشه اخبار
فقط درونِ ستونِ رسانه می
لرزید!
میانِ آتش و خون چشم کودکی وا شد...
مگر از این همه وحشت
خدا نمی
لرزید؟
….
و این روایتِ شومیست از سیاستها
شب تولد جنگ، آستانه می
لرزید...
#فردوس_اعظم
#جنگ #جهان
۲۶ فوریه ۲۰۲۲
@firdavsiazam