#داش_فریدصلواتیمیره؟
کی میره؟
این نامی است که وقتی به اصفهان سفر می کنی و به دنبال خیابان
#میرفندرسکی می گردی ؟ این موارد به گوش می خورد .
مواردی دیگر هم در ارتباط با این نام وجود دارد که مایل به بیانش در این مقاله نیستم .
بسیاری سالهاست در همین شهر
#داش_فرید اصفهان زندگی می کنند که فکر می کنند نام خیابان "میر" است و هیچگاه نمی دانند پسوند آن نام ، مزین به نام دانشمند دوران صفویه مولانا ابوالقاسم بن ابوطالب میرحسینی فِندِرسکی است .
در ادامه دیدارم از
#تخت_فولاد_اصفهان به تکیهٔ میر فِندِرِسکی یا تکیهٔ بختیاریها که مربوط به دوره صفوی است و آرامگاه حکیم و دانشمند دوره صفوی
میرفندرسکی آنجا واقع شده است ،سری زدم .
میرفندرسکی از معاصران میرداماد و شیخ بهایی و آقا حسین خوانساری و ملاصدرا بوده است و چندین تن از مدرسان حکمت معروف آن دوره، مانند ملاصادق اردستانی، محمدباقر سبزواری، آقاحسین خوانساری، میرزا رفیعای نائینی و شیخ رجبعلی تبریزی از شاگردان او بودهاند.
میر فندرسکی از آزاد اندیشان دوران خودش بود . برای پیشرفت ذهنی خود به این نتیجه رسیده بود که تعصب را کنار گذارد.
به خاطر اینکه محیط فکری و علمی آن روزگار با روحیه آزادیطلب و تقلیدناپذیر او سازگاری نداشت، مانند استادش چلبیبیک تبریزی و بسیاری دیگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر آن دوران عازم هندوستان که دارای محیطی آزاد و به دور از تعصب بود شد .
در تاریخ بسیار از تیزهوشی، بلندمرتبگی، و بی پروایی او در پاسخ گفتن به خردهگیریهای حاکمان و شاهان نقل کردهاند، که نشاندهنده دقت نظر، نیروی ذهن، شجاعت اخلاقی، وارستگی و آزادمنشی اوست.
از
میرفندرسکی چند رساله کوتاه در حیطه موضوعات علمی و فلسفی، مقدار کمی حواشی و توضیحات بر ترجمه «جوگ باشست» هندی و برخی اشعار و قطعههای منظوم برجای مانده است:
۱. مهمترین اثر
میرفندرسکی رساله فارسی معروف به صناعیه است که به عنوان «حقایق الصنایع» نیز شهرت دارد. او در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هرچیز که از نیروهای عقلی و کاری آدم به ظهور و حصول پیوندد، گرفته است.
۲. «رساله فی الحرکه» نوشته کوتاهی است به زبان عربی در ۵ بخش در تعریف حرکت و گونههای آن و بیان آنکه هر حرکتی محتاج محرکی است و حرکات به طور کلی باید از محرکی واحد آغاز شوند که محرک اول است و خود محرکی ندارد.
۳. رساله در تشکیک؛ نامهای است رساله مانند که فندرسکی در پاسخ به پرسشی که آقا مظفر کاشانی درباره مسئله تشکیک در ذاتیات از او کرده بود نوشته است.
میرفندرسکی در این نامه به شیوه مشائیان سخن می گوید و برخلاف اشراقیان که به تشکیک در ذاتیات قائلند. او ذاتیات را مقول به تشکیک نمیداند.
۴. رساله در کیمیا به فارسی.
۵. حواشی بر «جوگ باسشت»، متنی که
میرفندرسکی بر آن حاشیه نوشته کتابی است در عرفان و حکمت هندی که در زمان «اکبرشاه» به فارسی ترجمه شد. اصل کتاب به نام «لگهویوگه و اسیشتهه»، چکیدهای است از منظومه بزرگتری به نام «یوگه واسیشتهه» است که به نامهای «مهار اماینه» و «واسیشتهه راماینه» نیز معروف است.
و در آخر اینکه اگر مردم ما با بزرگان واقعی کشور و شهرشان بیگانه هستند ، مقصر نیستند بلکه برخی متولیان فرهنگی که بر مسند فرهنگشان گمارده شده اند از بیسوادان روزگار هستند . حق هم دارند . چون اگر بزرگان واقعی تاریخ و فرهنگ را شناساندی ، آنوقت بیسوادی برخی شفاف می شود و آنوقت است که دیگر حنایشان رنگی ندارد.
داش فرید صلواتی
✏️روزنامه نگار_هنرمند
https://t.center/farid_salavati