آشنایی با
#آنتی_ناتالیسم ( تولد ستیزی )
تولد انسان بهتر است یا وجود نداشتن؟
سال 2019 یک تاجر در هند به نام رافائل ساموئل علیه والدین خود شکایت کرد. دلیل شکایت عجیب بود؛ اینکه چرا پدر و مادرش او را بدون رضایت خود او به این دنیا آوردند. آقای ساموئل استدلال کرد درد و رنجهای بیحد و حصر زندگی باعث میشود هرگونه تصمیم والدین برای آوردن فرزند به این دنیا چیزی معادل تحمیل بیرحمانه، آدمربایی یا بردهداری باشد . در حالی که آقای ساموئل انتظار نداشت که پرونده وی بسیار جدی پیگیری شود (والدین وی هر دو وکیل هستند) هدف او صرفاً به شکل نمادین گسترش آگاهی از جهانبینی و فلسفهای است که به عنوان « آنتی ناتالیسم » یا همان تولد ستیزی شناخته میشود.
مفهوم آنتی ناتالیسم اکنون بسیار رایج شده است. بسیاری از مقالات رسانههای آنلاین به این موضوع می پردازند و مقالات دانشگاهی متعددی در این مورد در دههی گذشته در حیطهی اخلاق و فلسفه منتشر شده است. واژه ” آنتی ناتالیسم ” به این معنا برای نخستین بار در سال 2006 به کار رفت ، وقتی دو کتاب توجیه کننده نفی جهانی تولید مثل منتشر شدند: یکی توسط دیوید بناتار و دیگری توسط تئوفیل دو ژیرو .
اما پیشینهی و نمونههای مختلف نگرش تولد ستیزی را میتوانیم در یونان باستان، هند باستان و اروپای مدرن پیدا کنیم و یا از همه بیشتر ممکن است نام شوپنهاور را تداعی کند. در این مقاله به طور خلاصه به تاریخچه آنتی ناتالیسم
( تولد ستیزی ) و مجموعهای از استدلال و مدعیات و افکار مرتبط خواهیم پرداخت.تعریف آنتی ناتالیسم دیدگاهی است که میگوید بهتر است هرگز متولد نشوید و از این رو فرزندآوری اشتباه است. وجود انسان ذاتاً از نبودن او ارزشمندتر نیست. بنابراین این معضل در دل واقعیت انسانی ممکن است این اعتقاد را بیشتر برانگیزد که تولید مثل انسان باید متوقف شود. بلیک هیرث و آنتونی فروچی (2021) این نگرش را چنین تعریف میکنند: آنتی ناتالیسم دیدگاهی است که طبق آن وجود یک کودک از نظر اخلاقی غیر مجاز است. به این ترتیب این یک تز فلسفی و اخلاقی علیه تولید مثل انسانهای جدید است. به نظر میرسد تعریف برخی از مدافعان آنتی ناتالیسم از نفی زاد و ولد انسانها فراتر میرود و شامل نفی زاد و ولد موجودات دارای ذهن و حساسیت است.
تاریخچه مختصر اندیشههای آنتی ناتالیسم
ایده نفی تولد در یونان باستان مطرح شد. سپس بر ادبیات و فلسفه اروپا تا به امروز تأثیر گذاشت و ایده نفی تولید مثل در قرن بیستم ظاهر شد. علاوه بر دو نفی فوق ، نوع سوم – “نفی تناسخ” در هند باستان مطرح شده ـ بوداییهای تراواده Theravāda حتی امروز نیز به دنبال این نوع نفی هستند. کاتچینا لوخمانووا و کریم آکرما افکار آنتی ناتالیستی را که پیش از قرن بیستم یافت شده “پیشا آنتی ناتالیسم” مینامند.
پیشا آنتی ناتالیسم به عنوان نفی هنگام تولد این یک نگرش تولد ستیزی است که در یونان باستان ظهور کرد. در یونان پیش از میلاد تئوگنیس ، سوفوکلس و بسیاری دیگر اشعار و نمایشنامههایی را در مورد این ایده نوشتند که:
“بهترین چیز این است که به دنیا نیامده و بهترین چیز بعدی این است که سریع به جایی برگردیم که از آنجا آمدهایم.”
به عنوان مثال سوفوکل در ادیپ در کولونوس به شرح زیر مینویسد: ”هرگز به دنیا نیامدن بهترین داستان است. اما اگر نور روز را دیدی، به دنبال آن باش که هر چه سریعتر به آنجا که از آن آمدهای بازگردی.
این ترکیبی از نفی تولد و تأیید مرگ انسان است. باید توجه داشته باشیم که آنچه سوفوکل استدلال میگوید انکار جهانی وجود است ، نه فقط یک حسرت شخصی از تولد. متن مشابهی را میتوان از تئوگنیس دید. این اندیشمندان متولد شدن انسان را با متولد نشدن انسان مقایسه میکنند و نتیجه میگیرند که به دنیا نیامدن بهتر از به دنیا آمدن است. ایده نفی هنگام تولد در آن زمان در سراسر منطقه مدیترانه رایج بود.
بخش اول
Ĺô§įîfëř....
✍📚فلسفه سیاسی...
╔═.
🍂.══════╗
🆔 @falsafesiasi 🍂╚══════.
🍂.═