درسهایی در متافیزیک تحلیلیساختارِ واقعیت-The Structure of Reality بخش بیستم: اشکالِ اینهمانیِ تمیزناپذیرها- The Identity of Indiscernibles در فرستهی پیش آمد که یونیورسالیزم (کلیگروی) نوعی یگانهانگاری (مونیزم) است که فقط به وجود کلی ها در عالم خارج معتقد است. دستکم دو اشکال به این دیدگاه وارد است: یکی اشکال تغییر (که در فرستهی پیش به آن اشاره شد) و دیگری اشکالِ «اینهمانیِ تمیزناپذیرها» که در این فرسته مورد بررسی قرار میدهیم.
تمیزناپذیریِ دو شیء به معنای همسانیِ ویژگیهای محضِ pure property آن دو شیء است. اصلِ اینهمانیِ تمیزناپذیرها را نخستین بار لایبنیتز Leibniz در کتابش، گفتمانِ متافیزیک The Discourse on Metaphysics مطرح کرد. بر مبنای این اصل، هیچ دو شیءِ متمایزی نمیتوانند کاملاً به یکدیگر شبیه باشند، و یا به بیانی دیگر، دو شیءِ تمیزناپذیر اینهمان هستند. این اصل به قانون لایبنیتز معروف است.
این اصل را میتوان در قالب منطقی زیر بیان کرد:
به ازای هر ویژگیِ محضِ F، (اگر و فقط اگر شیءِ x ویژگیِ محضِ F داشته باشد، آنگاه شیءِ y ویژگیِ محضِ F داشته باشد)، آنگاه x و y اینهمان هستند.
این قانون را در قالب فرمولِ منطقی زیر میتوان نمایش داد:
∀F (Fx
↔️ Fy) → x=y.
عکس این قانون به اصل «تمیزناپذیری اینهمانها» The Indiscernibility of Identicals معروف است. بر مبنای این اصل، دو شیءِ اینهمان از ویژگیهای همسانی برخوردارند.
این اصل را میتوان در قالب منطقی زیر بیان کرد:
اگر x و y اینهمان باشند، آنگاه به ازای هر ویژگیِ F (شیءِ x ویژگی F دارد اگر و فقط اگر شیءِ y ویژگی F داشته باشد).
این اصل را میتوان در قالب منطقی زیر نمایش داد:
x=y → ∀F (Fx
↔️ Fy)
اگرچه فقط اصلِ «تمیزناپذیری اینهمانها» از لایبنیتز است، گاه از عطف هر دو اصل بهعنوان قانون لایبنیتز یاد میشود.
از دو اصل یادشده، اصل «تمیزناپذیریِ اینهمانها»، بهطور كلي، مورد پذیرش است. اما اصل اینهمانیِ تمیزناپذیرها چنین نیست: میتوان دو شیء را فرض کرد که کاملاً در ویژگیها اینهمان باشند؛ مثلاً دو برادر یا خواهر دوقلوی کاملاً همسان، در عینِ دوگانگی در همهی ویژگیها، اینهمان هستند. این مثال و مثالهای مشابه نشان میدهد که دو شیءِ تمیزناپذیر لزوماً اینهمان نیستند.
حال، اگر شیء چیزی جز مجموعهی ویژگیهای محض نباشد، آنگاه دو شیء تمیزناپذیر (مانند دوقلوی مثال قبل) لزوماً اینهمان خواهند بود، حالآنکه چنین نیست. بنابراین لازم است که یک شیء متفاوت با مجموعة ویژگیهای محض خود و چیزی بیش از آن باشد.
پینویس1. منظور از ویژگیِ محض pure property ویژگیای است که توصیف شیء به آن ویژگی، مستلزمِ ارجاع به جزئیِ دیگری نباشد، مانند سرخبودن یا میزبودن؛ اما مراد از ویژگیِ «غیرمحض» -impure property- ویژگیای است که توصیفِ شیء به آن مستلزمِ ارجاع به جزئیِ دیگری باشد. مانند «سمت چپِ میز بودن»، «در فلان مکان یا زمانِ خاص بودن» و ... . در این زمینه منبع زیر را ببینید:
Moreland, J. P. and Pickavance T., "Bare particulars and individuation: reply to Mertz", p. 2.
فیلسوفان مسلمان این دو ویژگی را، بهترتیب، نفسی و نسبی میخوانند.
باید توجه داشت که شباهت کامل دو چیز با یکدیگر (اینهمانیِ کاملِ ویژگیها)، منطقاً، ناممکن نیست. ممکن است اشکال شود که دو شیء (هرقدر هم شبیه به یکدیگر) دو مکان مختلف را اشغال میکنند (ویژگیهای مکانیِ متفاوتی دارند). در پاسخ گفته میشود که اولاً، ویژگیِ مکانی، ویژگیِ واقعی شیء نیست و ثانیاً، میتوان از اشیای نامکانمند مثال آورد، مثلاً صورتهای ذهنیِ دو مکعب کاملاً همسان، که در ذهن دو فرد شکل گرفته باشند، نامکانمندند و در عین شباهت کامل با یکدیگر اینهمان نیستند.
2. در بارهی اصل لایبنیتز منبع زیر را ببینید:
Forrest, Peter, "The Identity of Indiscernibles", =<
https://plato.stanford.edu/archives/win2016/entries/identity-indiscernible/>.
ادامه دارد.https://t.center/philosophicalmeditations