● گفتوگوی صدر مائو با براد زادهاش یوآنشین درمورد علممترجم: زَنجَرِهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فقط زمانی که یک هدف مشخص و روشن وجود داشته باشد، میتوان کار کمتری انجام داد اما آن را به خوبی انجام داد و فقط در این صورت میتوان بین کلیات و جزئیات پیوند برقرار کرد.
من چیزی دربارهی دانشکدههای علوم و مهندسی نمیدانم، اما ادعا میکنم کمی دربارهی دانشکده پزشکی میدانم. وقتی به صحبتهای یک چشمپزشک گوش میدهید، همه چیز بسیار رازآلود به نظر میرسد، اما باید به بدن انسان به عنوان یک کل نگاه کرد.
پیشرفت علم از سطح پایین به سطح بالا، از ساده به پیچیده حرکت میکند، اما وقتی کسی آموزش میدهد، نمیتواند این توالی را دنبال کند. وقتی تاریخ را مطالعه میکنیم، باید بر تاریخ معاصر تمرکز کنیم. اکنون فقط چیزی حدود سه هزار سال تاریخ مکتوب داریم؛ وقتی ده هزار سال تاریخ داشته باشیم چه خواهد شد؟ چگونه آن را آموزش خواهیم داد؟
علم پیشرفته، از جمله آن نظریههای بنیادینی که مفید بودنشان در عمل اثبات شده است، باید از آن بخشهایی که بیفایده و غیرعقلانی بودنشان در عمل ثابت شده است، رها شود.
هنگامی که کسی در فیزیک هستهای تدریس میکند، توضیح دادن مدل ساکاتا[۱] کافی است؛ نیازی نیست از نظریههای بور یا مکتب دانمارک آغاز کند، وگرنه حتی پس از ده سال مطالعه هم فارغالتحصیل نخواهید شد. حتی ساکاتا هم از دیالکتیک استفاده میکند – چرا شما از آن استفاده نمیکنید؟
درک انسان از امور همواره از چیزهای عینی آغاز میشود و به سوی انتزاع حرکت میکند. در پزشکی، ابتدا چیزهای انتزاعی مانند روانشناسی و سیستم عصبی را آموزش میدهند. من فکر میکنم این نادرست است؛ باید با آموزش آناتومی شروع کنند. ریاضیات در ابتدا از مدلهای فیزیکی به دست آمد.[۲] امروزه نمیتوان ریاضیات را با مدلهای فیزیکی مرتبط کرد؛ بلکه یک قدم جلوتر رفته و آن را انتزاعی کردهاند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات مترجم:
[۱] برای مثال، هندسه در مصر باستان از نیاز به تعیین مرزهای زمینهای کشاورزی پس از طغیان رود نیل شکل گرفت و محاسبات اولیه مربوط به اعداد در بابل و بینالنهرین برای نگهداری حسابهای بازرگانی و مالی بود. این مدلها به مرور زمان به صورت انتزاعیتر و پیچیدهتر رشد کردند، تا جایی که امروزه برخی شاخههای ریاضی، مانند نظریهی اعداد یا هندسهی دیفرانسیل، کاملاً انتزاعی و بدون وابستگی مستقیم به مدلهای فیزیکی اولیه هستند.
[۲] مدل ساکاتا، که در دههی ۱۹۵۰ توسط شوئیچی ساکاتا ارائه شد، تلاش داشت تا ساختار هادرونها (ذراتی مثل پروتون و نوترون) را با فرض اینکه تمام آنها از سه ذرهی بنیادی پروتون، نوترون و لامبدا تشکیل شدهاند، توضیح دهد. این مدل ایدهی ذرات ترکیبی را مطرح کرد، اما به دلیل محدودیت در توضیح تنوع ذرات، بعدها با مدل کوارکی جایگزین شد.
- مائوتسه دون، مجموعه آثار، ج ۹، صص ۲۳۹-۲۳۸
• زَنجَرِه |
@zanjarehh