این ویوئو قستمی از مراسم استقبال از معلمان شهر مریوان آقایان مسعود نیکخواه ، اسکندر لطفی و شعبان محمدی است که بعد از گذشت ۱۱۰ روز از بازداشتگاه اوین آزاد شدند. آزادی این عزیزان را به خانواده ، دوستان ، شورای هماهنگی معلمان ، انجمن های صنفی معلمان ایران و همه کسانی که برای آزادی این ذوستان نگران بودند ، تبریک میگم. تاریخ نشز ۱/۶/۱۴۰۱
تک تک تارهای نقره فام موی سرت تک تک استخوان های بدن ات گوشت و پوست ات سلول های ات سخنان ات نفس ات تمام هستی ات آینه ای ست که بیان کننده ی درد و رنج هم طبقه ای هایت است بعد از قرن ها ظلم و ستم درختی ست که بشارت رویشی نوین است بعد از ضربه های تبر صاعقه ایست که مژده ی هوای صاف و روشن زندگی است پس از سنگینی هوای آلوده به غبار مرگ ........... در اسارت و در آزادی در مریضی و در سلامتی در هر کجا که هستی و در هر حالی که هستی ایستاده قامت باش رفیق! که دشمن افتاده می خواهد ت. ناهید وفائی 30.05.15
سخنی با کارگران کردستان بخصوص کارگران شهر بانه . این روزها دست های پنهان و ضد کارگری چند نفر که خود را نماینده کارگران ساختمانی معرفی می کنند عیان شده و طی اطلاعیه ای که از سوی روابط عمومی و شخص رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی بانه صادر شده است. خطاب به مسئولان امنیتی اعلام شده که کارگر افغانستانی در شهر بانه دیده شده و باید با تمام توان اقدام به دستگیری و جمع آوری آنها کرد. در غیر اینصورت کارگران شهر بانه سکوت نخواهند کرد ، اعتصاب و اعتراض به این پدیده دور از انتظار نیست. مسئولان انجمن صنفی کارگران ساختمانی بانه می خواهند با هماهنگی ارگانهای امنیتی و اداری در کمترین زمان با افراد متخلف برخورد کنند. یعنی کارگران افغانستانی را به اتهام کار کردن دستگیر و آنها را به کشور خود دیپورت کنند. کارگران کردستان ! اولا" : هیچ کارگر افغانستانی در شهرهای کردستان و بخصوص شهرستان بانه وجود ندارد به این خاطر که نصف مردم کردستان خودشان بیکارو در شهرهای دیگر ایران و یا کشورهای همسایه به دنبال کار هستند. حال اگر هم چند نفر کارگر مهاجر در شهرهای کردستان مشغول به کار باشند. این یک امر طبیعی است و هیچ کسی حق ندارد؛ معضلات جامعه نابرابر سرمایه داری را به سبد کارگران مهاجر بیاندازد. دوما" : مشکلات بیکاری در ایران هیچ ربطی به وجود کارگران افغانستانی ندارد و این اظهارات تنها خدمت به مسئولان دولتی است که وضعیت معیشت و بیکاری را به پای کارگران مهاجر می نویسند. سوما": مسئولان انجمن صنفی کارگران ساختمانی بانه برای حفظ موقعیت خودشان این اطلاعیه ها را صادر و می خواهد فیمابین کارگران کردستان و افغانستانی دشمنی به وجود بیاورد. چهارما": اگر کارگر افغانستانی در شهر بانه وجود داشته باشند که نیست. ما باید با تمام توان از آنها دفاع کنیم تا کارفرمایان زالو صفت از آنها سوء استفاده نکنند و حق و حقوق آنها را پرداخت کنند. ما کارگران کردستان سالهاست که در کشور های مختلف بخصوص در عراق و اقلیم کردستان مشغول کار هستیم و این را به خوبی درک کرده ایم که ما با کارگران جهان هم سرنوشت هستیم و باید متحدانه در مقابل ستم و استثمار کارفرمایان و دولت حامی آنها مبارزه کنیم. نکته بسیار مهم این است که مکائیل صدیقی رئیس کانون انجمن های صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان در مورخ 14/11/99 با آقای عمر اسماعیل رئیس سندیکای کارگران ساختمانی زاخو جلسه تشکیل می دهند و در مورد مشکلات عدیده کارگران مهاجر گفتگو می کنند. رئیس سندیکای کارگران زاخو قول داده است تا از کارگران کردستان حمایت کنند و نگذارند کارفرمایان از آنها سوء استفاده کنند. در ادامه دیدارها آقای صدیقی در تاریخ 29/11/99 با آقای پولا احمد رئیس سندیکای کارگران ساختمانی شهر سلیمانیه نشستی برگزار می کنند و در مورد کارگران مهاجر بحث و گفتگو کرده اند. یعنی برای کارگران ایرانی هیچ مشکلی وجود ندارد که در کشورهای دیگر مشغول کار باشند و حتی به اصطلاح نماینده آنها برای اینکه کارگران مورد ظلم کارفرمایان قرار نگیرند با مسئولان سندیکای اقلیم کردستان جلسه تشکیل می دهد . مسئولان سندیکای سلیمانی و زاخو در جلسات مذکور قول مساعد ت داده اند که نگذارند کارگران ایرانی مورد ظلم کارفرمایان قرار بگیرند. به نظر ما این عمل مسئولان سندیکای کارگران اقلیم کردستان عملی کاملا" منطقی و در راستای منافع طبقاتی ، طبقه کارگر است. اما متااسفانه از طرف یکی از اعضای کانون انجمن های صنفی استان کردستان. (انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرستان بانه ) طی چندین اطلاعیه از مسئولان امنیتی و اطلاعاتی درخواست می کنند تا با شدت تلاش کنند که کارگران افغانستانی را که در بانه مشاهده شده اند ، دستگیر و آنها را به جرم اینکه در شهرستان بانه مشغول کار هستند به کشور خودشان دیپورت کنند. سئوال این است که چرا مسئولان کانون انجمن های صنفی استان کردستان در مقابل این عمل ضد کارگری مسئولان انجمن صنفی کارگران ساختمانی بانه سکوت کرده اند.؟ ما شاهد هستیم که کارگران و فعالان کارگری استان کردستان هر ساله در میادین شهرها سرود انترناسیونال سر می دهند و برای این منظور هزینه های سنگینی پرداخت کرده اند. حال نباید در مقابل این تعرض آشکار انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرستان بانه به کارگران افغانستانی سکوت کنند. ما ضمن محکوم کردن این تعرض آشکار به منافع طبقاتی طبقه کارگر از همه فعالان و کارگران می خواهیم که این عمل ضد کارگری انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرستان بانه بخصوص رئیس آن انجمن را محکوم و نگذاریم بذر کینه و چند دستگی در میان کارگران به وجود بیاید. محمود صالحی 15/4/1400
دادگاه با عنایت به محتویات پرونده محاکماتی و گزارش موثق ضابطین و ملاحظه ی تصاویر منتشره از جانب متهمان در فضای مجازی و اظهارات و دفاعیات بلاوجه متهمان در مرحله تحقیات مقدماتی دادسرا و در مرحله رسیدگی دادگاه توجها" به سوابق متعدد متهم ردیف دوم در امر بزه معنونه ضمن احراز بزه معنونه به نامبردگان متهم ردیف اول به استناد ماده 500 از کتاب پنجم تعزیرات و مجازاتهای باز دارنده قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 به تحمل سه ماه حبس تعزیری و متهم ردیف دوم به استناد ماده معنونه و لحاظ ماده 2 قانون کاهش مجازات حبس تعزیری ناظر بر ماده 18 قانون مجازات اسلامی و تبصره ذیل آن به جهت گستره ی نقض وظیفه و نتایج زیانبار آن و سوابق متعدد متهم در امر بزه انتسابی به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم و اعلام می نماید. لیکن با عنایت به وجود جهات تخفیف مندرج در ماده 38 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 به جهت وضعیت سنی متهمان و فقد سابقه کیفری موثر متهم ردیف اول و عیالوار بودن نامبردگان ؛ لذا به استناد ماده – قانون مجازات حبس تعزیری ناظر بر ماده 37 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 مجازات حبس متهم ردیف اول به پرداخت بیست میلیون ریال جزای نقدی و مجازات حبس ردیف دوم را به پرداخت چهل میلیون ریال جزای نقدی تبدیل می نماید. رای صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در محاکم محترم تجدید نظر استان کردستان است. جواد مصطفائی – رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی شهر ستان سقز. کارگران و رفقاء ! با توجه به رای صادره من ( محمود صالحی ) باید بعد از سپری کردن 20 روز از زندان آزاد می شدم. اما عثمان اسماعیلی باید 40 روز را سپری می کرد. به استنهاد قانون برای هر روز زندانی صد هزار تومان در نظر گرفته اند. بنابراین ما به رای صادره اعتراض نکردیم و عملا" داشتیم محکومیت خود را سپری می کردیم. تصمیم ما برای تامین نکردن قرار وثیقه مسئولان قضایی را آچمز کرده بود و نمی دانستند با ما و پرونده ای که برای ما تشکیل داده بودند؛ چکار کنند. به این ترتیب دستگیری ، دادگاهی تا صدور رای علیه ما 12 روز طول کشید و رای صادره 20 روز قابل تجدید نظر در استان کردستان بود. به استناد رای صادره باید من ( محمود صالحی ) مدت 32 روز در زندان می ماندم تا رای صادره قطعیت پیدا می کرد و این در حالی بود که رای صادره علیه من 20 روز بود. در هر حال ما روز چهارشنبه مورخ 19/3/1400 از زندان آزاد شدیم و من ( محمود صالحی ) 5 روز اضافه و بدون حکم قضایی در زندان ماندم. سئوال از مسئولان قضایی شهرستان سقز این است که چطور بعد از 42 سال حاکمیت به قول خودتان ( حاکمیت قانون ) متهمان را بدون حکم قضایی در زندان نگهداری می کنید.؟ با استناد قانون ، دادستان در واقع نماینده جامعه در دادگاه به شمار می رود و از وظایف او می توان به صدور ادعانامه علیه متهمین و همچنین نظارت بر اجرای مجازاتها اشاره کرد. به طور کلی می توان گفت دادستان پیگیر کننده اجرای عدالت و مدافع حقوق مردم یک جامعه است. اما با کمال تاسف در این شرایط کرونای که مسئولان قضائی ( در شعار ) همیشه تاکید می کنند که قضات باید از احکام های جایگذین زندان استفاده کنند. ولی شاکی پرونده ما خود دادستان و پلیس امنیت شهرستان سقز بود. در قدیم گفته اند ؛ چاقو دسته خود را نمی برد.! پلیس امنیت شهرستان سقز هر سال در اردیبهشت ماه از طریق تلفن همه کارگرانی که در تدارک برگزاری اول ماه مه روز جهانی کارگر هستند، احضار و از آنها تعهد اجباری می گیرند که در مراسم روز جهانی کارگر شرکت نکنند. هر سال با شخص من تماس گرفته و مرا احضار می کنند. اما من به درخواست آنها جواب نمی دهم و به آنها می گویم. شما باید قانونی و از طریق دادگاه احضاریه برای من ارسال و از من دعوت کنید تا به مراکز پلیس امنیت بیایم. در غیر اینصورت من که نیروی شماها نیستم تا هر زمان مرا احضار کنید ، بلاقاصه خودم را برسانم و... جواب های قانونی من به گروه خونی پلیس امنیت نمی خورد و به همین دلیل همیشه به دنبال پرونده سازی علیه من است. پلیس امنیت اردیبهشت ماه 1399 یک پرونده تحت نام پخش آرم کومه له در فضای مجازی برای من و عثمان اسماعیلی تشکیل دادند و ما را به دادگاه احضار کردند. اما قاضی پرونده بعد از بازپرسی قراری برای ما صادر نکرد و ما را آزاد کردند و بعدا" ما را از اتهامات وارده تبرئه نمود. اما پلیس امنیت خیلی از این بابت نگران بود و به دنبال بهانه ای بود که یک بار دیگر مرا به دادگاه بکشاند. امسال ( 1400 ) پلیس امنیت با همکاری دادستان محترم شهرستان سقز علیه ما توطئه کردند و پرونده ای تحت نام پخش تصاویر در فضای مجازی تشکیل دادند و اظهار می کردند که با پخش آن تصاویر احزاب معاند علیه جمهوری اسلامی تبلغ کرده اند.
سئوال از مسئولان امنیتی این است که ما را به خاطر پخش یک قطعه عکس در فضای مجازی 25 روز بازداشت کردید. بعد از بازداشت ما ؛ 25 روز در تمام رسانه ها و فضای مجازی عکس و گزارش دستگیری ما پخش شد. یعنی درست 25 روز پلیس امنیت و آقای دادستان خوراک تبلیغات برای ( به قول خودشان ) احزاب معاند مهیا کردند. چرا مسئولان امنیتی از آقای دادستان و مسئول پلیس امنیت شکایت و برای آنها پرونده تشکیل نمی دهند.؟ آخر پلیس امنیت و شخص دادستان محترم شهرستان سقز مدت 25 روز خوراک تبلیغاتی احزاب معاند را تهیه کردند؟! در هر حال ما روز چهار شنبه مورخ 19/3/1400 بعد از سپری کردن 25 روز زندان از زندان مرکزی سقز آزاد و مورد استقبال گرم دوستان و خانواده قرار گرفتیم و در مقابل درب زندان مرکزی سقز ده ها قطعه عکس گرفته شد و در فضای مجاری پخش شد. تشکلهای کارگری ؛ رفقاء و دوستان . از همه شما عزیزان که در طول آن 25 روز از هر طریق که برایتان امکان داشت با خانواده ما تماس گرفته و آنها را تنها نگذاشتید ؛ بی نهایت سپاس گذارم. از همه رسانه های جمعی که در طول آن 25 روز اخبار و گزارشات مربوط به ما را تحت پوشش خبری قرار دادند ؛ نهایت تشکر را دارم. همچنین از همه رفقای خارج از کشور سپاس گذارم که با اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری تماس گرفته و گزارش دستگیری ما را به اطلاع آنها رسانده و آنها نیز سریع و بدون یک لحظه قصور نامه اعتراضی خود را نسبت به دستگیری ما به مسئولان جمهوری اسلامی ایران ارسال و خواستار آزادی ما شدند. قابل ذکر است که این همبستگی میان جنبش کارگری ایران و جنبش کارگری در سراسر جهان پیشینه ای دیرینه ای دارد و این هبستگی ما کارگران ایران را دلگرم و برای رسیدن به اهداف توانمند خواهند کرد. یک بار دیگر از همه شماها سپاسگذارم و آرزوی بهترین ها را برایتان دارم و دسته گل قدردانی را به تک تک شما عزیزان تقدیم می کنم. با احترام محمود صالحی 13/4/1400
جواب : جناب قاضی مراسمی برگزار نشده و در ضمن برگزاری مراسم روز جهانی کارگر جرم نیست و باید دولت این را قبول و به رسمیت بشناسد. قاضی : یعنی شما قبول ندارید که بدون مجوز مراسم برگزار و تجمع کردید؟. جواب : خیر من قبول ندارم و تجمعی صورت نگرفته است. قاضی : چرا قرار کفالت را قبول نمی کنید تا از زندان آزاد شوید؟. جواب : برای اینکه ما هیچ جرمی مرتکب نشدیم و برگزاری مراسم روز جهانی کارگر جرم نیست. به همین دلیل قرار کفالت را تامین نمی کنیم. ضمنا" اگر خود شما کارت شناسایی را برای ما می گذارید و ضمانت ما را قبول کنید؛ ما با آن مشکلی نداریم. ما اهل ایران نیستیم و کسی را نمی شناسیم که به او بگویم تا ما را ضمانت کند.! قاضی : آخرین دفاع شما چیست ؟. جواب : جناب قاضی ما جرمی مرتکب نشدیم و به همین دلیل هیچ گونه دفاعی نمی کنم. قاضی : متهم ردیف دوم عثمان اسماعیلی شما متهم هستید که روز جهانی کارگر مراسم برگزار کردید و عکس آن را در فضای مجازی پخش کردید.؟ عثمان اسماعیلی : ما هیچ گونه مراسمی برگزار نکردیم و تنها چند قطعه عکس گرفتیم که آن را در فضای مجازی پخش کردیم . پخش این عکس ها در صحفه فیس بوک شخصی خودمان بوده و آن هم هم جرم نیست. قاضی : شما مجوز داشتید تا این عکس ها را در فضای مجازی پخش کنید.؟ عثمان اسماعیلی : جناب قاضی پخش عکس در صحفه شخصی فرد نیاز به مجوز ندارد. در ضمن شما هر سال 3 الی 4 میلیون نفر را از تهران و شهرهای بزرگ روانه کربلا می کنید و از دسترنج ما برای آنها بهترین امکانات تامین می کنید. جرم نیست ؛ ولی ما اگر چند نفر کارگر جمع شویم و به مناسبت روز جهانی کارگر مراسم برگزار کنیم جرم است؟ آخر این چه مملکتی است که کارگران بعد از 42 سال حق ندارند برای خود مراسمی برگزار کنند.؟ من نمی دانم شما به چه جرمی ما را محاکمه می کنید.؟ قاضی : شما چکار دارید به کربلا ؛ این یک امر مذهبی است و به شما چه ربطی دارد.؟ عثمان اسماعیلی : به من ربطی ندارد و من بی احترامی نمی کنم. بلکه این برایم سئوال شده که چرا تجمع برای کارگران جرم است . ولی برای دیگران جرم نیست. قاضی : آخرین دفاع : عثمان اسماعیلی : ما جرمی مرتکب نشدیم تا از آن دفاع کنیم. به این ترتیب جلسه دادگاه تمام و ما منتظر صدور رای ماندیم که روز پنچ شنبه مورخه 6/3/1400 از طریق سامانه سنا رای شعبه اول دادگاه انقلاب شهرستان سقز علیه ما به شرح زیر به ما ابلاغ شد. شماره دادنامه 140048390000652035 تاریخ تنظیم 4/3/1400 با شماره بایگانی 0000094 در پرونده کلاسه 140048920000260961 شعبه دادگاه انقلاب دادگستری شهرستان سقز. تصمیم نهایی شماره 140048390000652035 . شاکی : دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سقز – دادستان به نشانی استان کردستان – شهرستان سقز – انتهای شهرک دانشگاه – خیابان دانشگاه – روبروی خوابگاه بسیج – تلفن 08736305002 کد پستی 6681983185 متهمین : 1 – آقای محمود صالحی فرزند محمد به نشانی استان کردستان – شهرستان سقز – خیابان شهدا خیابان شیخ شلتوت کوچه شبنم چهار پلاک 32 منزل شخصی . 2 – آقای عثمان اسماعیلی دره تفی فرزند اسمعیل به نشانی استان کردستان – شهرستان سقز – شریف آباد خیابان محمد قاضی کوچه شهید یزدانی دست راست پلاک 11 منزل شخصی . اتهام : فعال سیاسی ( انتشار تصاویر خود در فضای مجازی منتسب به گروهکهای معاند نظام . بسمه تعالی – بتاریخ 4/3/1400 در وقت فوق العاده پرونده کلاسه 0000094 بتصدی امضاء کننده ذیل تحت نظر میباشد. دادگاه با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال مبادرت به انشاء رای می نماید. رای دادگاه در این پرونده 1 – آقای محمود صالحی فرزند محمد اهل و ساکن شهرستان سقز فاقد سابقه محکومیت کیفری ؛ فعلا" بازداشت به لحاظ عجز از معرفی کفیل . 2 – آقای عثمان اسماعیلی دره تفی فرزند اسمعیل اهل و ساکن شهرستان سقز دارای سابقه محکومیت کیفری فعلا" بازداشت به لحاظ عجز از معرفی کفیل حسب کیفرخواست صادره از جانب دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی شهرستان سقز متهم هستند به فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق تجمع غیر قانونی در روز جهانی کارگر و گرفتن عکس و انتشار تصاویر در فضای مجازی .
جناب قاضی من به شما پیشنهاد می دهم که برای ما قرار وثیقه صادر نکنید و شما مطمئن باشید که ما فرار نخواهیم کرد. آقای قاضی آخر ؛ این چه دولتی است که بعد از 42 سال هنوز یک تشکل کارگری و یا یک حزب سیاسی نمی تواند فعالیت کنند؟. این چه دولتی است که بعد از 42 سال هر کسی نفس بکشد فوری برای او یک پرونده تشکیل و او را به جرم تبلیغ علیه نظام محاکمه و او را زندانی می کنید. ؟ اتهام تبلیغ علیه نظام به یک امر طیبعی تبدیل شده و هر کسی را دستگیر میکنید ؛ این اتهام را به او می زنید.! قاضی : آقای اسماعیلی آخرین دفاع شما چیست؟. عثمان اسماعیلی : ما هیچ جرمی مرتکب نشدیم و به همین دلیل حرفی برای گفتن ندارم. بعد از بازپرسی قاضی محترم شعبه سوم بازپرسی رای صادر نمود و هر کدام از ما را به مبلغ 40 میلیون تومان قرار وثیقه محکوم و با قید کفالت از دادگاه آزاد می شدیم. وقتی قاضی رای مذکور را صادر و چاپ کرد از او درخواست کردم تا رای مورد نظر را برای مطالعه در اختیار من قرار دهد. قاضی با احترام رای صادره را در اختیار من قرار داد و من بعد از مطالعه به قاضی گفتم " جناب قاضی من به هیچ عنوان آماده نیستم تا برای آزادی خود کفالت تامین کنم. من هیچ جرمی مرتکب نشدم و به همین دلیل آماده نیستم تا کفالت را تامین کنم. ضمنا" من 60 سال سن دارم و هر سال 3 الی 4 بار دستگیر می شوم و باید هر بار با قرار وثیقه آزاد شوم ؟. من آماده نیستم تا قرار کفالت را تامین کنم و به زندان خواهم رفت تا روز دادگاه . قاضی : شما می دانید کفالت یعنی چه ؟. جواب : بلی می دانم کفالت یعنی چه ؛ یعنی باید یک نفر برای ما جواز کسب بگذارد تا آزادی خود را به دست آوریم. اما ما آماده نیستم تا این کفالت را تامین کنم و ترجیع می دهم به زندان بروم تا کفالت را تامین کنم. قاضی : به رای صادره اعتراض دارید؟ جواب : بلی به رای صادره اعتراض دارم . قاضی : می توانید اعتراض خود را کتبا" بنویسید. همان لحظه زیر دادنامه فوق اعتراض خود را نوشتم و عثمان اسماعیلی هم از من درخواست کرد تا اعتراض او را نیز نسبت به دادنامه بنویسم. به این ترتیب ما بعد از اینکه به دادنامه صادره از سوی شعبه سوم بازپرسی اعتراض کردیم. همان لحظه قاضی دفتردار شعبه را احضار و پرونده ما را تحویل او داد. دفتردار رای صادره را مطالعه و با تعجب گفت" چرا به رای صادره اعتراض کردید؛ این قرار زیادی نیست !؟" جواب : جناب دفتردار ما مجرم نیستیم به همین دلیل ؛ هیچ گونه قرار وثیقه ای را قبول نداریم و آماده نیستیم تا آن را تامین کنیم. دفتردار ما را از اتاق قاضی خارج و از نیروهای امنیتی درخواست کرد تا ما را به اتاقی که بازداشتگاه دادگستری است منتقل کنند. همان لحظه پرونده ما را به یک شعبه دیگر ارجاع دادند و شعبه مذکور مبلغ 40 میلیون تومان قرار وثیقه را به 30 میلیون تومان کاهش داد. اما ما آن را قبول نکردیم . دفتردار همسرم نجیبه صالحزاده را احضار و به ایشان می گوید که کاری کنند تا این دو نفر به زندان نروند. همسرم نجیبه صالح زاده اظهار می دارد که آنها هیچ جرمی مرتکب نشده اند و به همین دلیل قرار کفالت را تامین نمی کنند. بعد از چند ساعت نگهداری در بازداشتگاه موقت دادگستری سقز. ساعت 3 بعدازظهر ماموران نیروی انتظامی ما را به زندان مرکزی سقز منتقل کردند. ما وقتی وارد زندان مرکزی سقز شدیم . بعد از تحویل وسایل های شخصی به قرنطینه منتقل شدیم و شب اول در یک اتاق 20 متری 33 نفر را جا داده بودند. اولین روز در قرنطینه تست کرونا را از تک تک ما گرفتند. برابر قانون هر زندانی باید چندین روز را در قرنطینه باشد تا اینکه وارد بند شود. اما صبح روز 27/2/1400 یعنی یک روز بعد به افسرنگهبانی مراجعه و به وضعیت قرنطینه در آن شرایط اعتراض کردم و همان روز ما را به بند منتقل کردند. ماموران زندان به دلیل اینکه مرا می شناختند مرتب به ما پیشنهاد می دادند تا کفالت را قبول و از زندان آزاد شوم. اما ما پیشنهاد مسئولان مربوطه را قبول نکردیم و به آنها گفتیم" بجای اینکه از ما درخواست کنید تا قرار کفالت بگذاریم . چرا از دادگاه درخواست نمی کنید که هر چه زودتر جلسه محاکمه را برگزار کنند "؟. سرانجام روز سه شنبه مورخ 4/3/1400 آنلاین توسط قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب محاکمه شدیم و توجه شما عزیزان را به قسمتهای از جلسه دادگاه جلب می نمایم. قاضی : متهم ردیف اول محمود صالحی شما متهم هستید که روز جهانی کارگر مراسم برگزار کردید و عکس آن را در فضای مجازی پخش کردید.؟ جواب : جناب قاضی امسال به دلیل مریضی کرونا ما مراسم روز جهانی کارگر را برگزار نکردیم و این اتهام را کاملا" رد می کنم. اما ما چندین نفر کارگر در آن روز معیین به یکی از پارکهای شهر رفته و چندین قطعه عکس گرفتیم و آن را در صحفه فیسبوک شخصی خود پخش کردیم. قاضی : آقای صالحی شما مجوز برگزاری مراسم و تجمع را داشتید؟.
گزارش به کارگران و رفقاء . کارگران ؛ رفقاء ، سازمانهای کارگری و اتحادیه های کارگری در سراسر جهان . همچنان که اطلاع دارید ما کارگران ( محمود صالحی و عثمان اسماعیلی ) روز سه شنبه مورخ 21/2/1400 طی ابلاغیه شماره 140048100002349310 به شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سقز احضار شدیم. به استناد ابلاغیه فوق بعد از روئیت باید ظرف مدت 5 روز خود را به شعبه مذکور جهت دفاع از اتهام انتسابی معرفی می کردیم. خیلی ها از ما سئوال می کردند که دلیل احضار شما ها چیست ؟. ما به دلیل اینکه مرتکب جرمی نشده بودیم و نمی دانستیم که اتهام انتسابی دادگاه علیه ما چیست. از توضیحات برای دوستان و خانواده قبل از مراجعه به دادگاه خودداری کردیم. اما قبل از اینکه ما به دادگاه برسیم من به عثمان اسماعیلی گفتم " اگر قاضی پرونده برای ما قرار وثیقه صادر کند ، من شخصا" آماده نیستم تا آن را تامین کنم " . عثمان اسماعیلی نیز گفت " من نیز آماده نیستم تا قرار وثیقه را قبول و آن را تامین کنم." در هر حال ما روز یکشنبه مورخ 26/2/1400 ساعت 11 صبح به دادگاه مراجعه و خودمان را به شعبه مذکور معرفی کردیم. قاضی : نام و نام خانوادگی ؟ محمود صالحی . قاضی : اسم پدر : محمد . قاضی : سابقه دارید ؟ 21 بار. قاضی : آقای صالحی شما متهم هستید که در فضای مجاز عکس و تصاویر خودتان را انتشار دادید و انتشار این تصاویر در راستای خدمت به احزاب معاند نظام بوده . جواب : جناب قاضی من به هیچ عنوان این تهام را قبول ندارم. قاضی : مگر این عکس شما نیست ؟ ( چند قطعه عکس داخل پرونده بود و آن را نشان داد ) جواب : چرا این عکس ماست ؛ مگر گرفتن عکس جرم است؟. قاضی : دادستان از شما ها شاکیست . جواب : پس اگر دادستان شاکی است ؛ چرا خود دادستان تشریف ندارند؟. جناب قاضی به استناد قانون باید شاکی و متشاکی در دادگاه حضور داشته باشند. قاضی : شما برای برگزاری روز جهانی کارگر مجوز داشتید؟. جواب : جناب قاضی ، برگزاری مراسم روز جهانی کارگر نیاز به مجوز ندارد و در ثانی امسال ما به دلیل (کرونا )کووید 19 مراسمی برگزار نکردیم. تنها به گرفتن چند قطعه عکس اکتفا کردیم و آن هم جرم نیست. قاضی : اماعکس های شما درفضای مجازی پخش شده و احزاب معاند از آن علیه نظام استفاده کرده اند. جواب : جناب قاضی ما عکس را در صحفه فیس بوک شخصی خود گذاشتیم و این هم جرم نیست. شما به جای اینکه ما را محاکمه کنید. چرا کسانی که از عکس های ما سوء استفاده کرده اند دستگیر ومحاکمه نمی کنید؟ این چه اتهامی است که به ما می زنید. وقتی رهبر انقلاب سخنرانی می کند ؛ بعد از یک دقیقه تمام رسانه های جهان آن را پخش می کنند از جمله تلویزیون اسرائیل ، باید ما بگویم رهبر انقلاب اسرائیلی است ؟ ! قاضی : رهبر عمومی صحبت می کند. جواب : ما هم عمومی صحبت می کنیم. ما در صحفه فیس بوک شخصی خود مطلب گذاشتیم و دیگر نمی توانیم به مردم بگویم که کپی پست نکنند. شما باید آنها یی را دستگیر کنید که کپی پست می کنند. مطلب و یا تصاویر تا زمانی مربوط به شخص است که آن را منتشر نکرده باشند. اما زمانی که مطلب و تصاویر پخش شد دیگر مربوط به شخص نیست و همه کس می توانند از آن استفاده کنند. قاضی : آخرین دفاع ؟ جواب : جناب قاضی برگزاری روز جهانی کارگر جرم نیست و ما نیز جرمی مرتکب نشدیم تا از آن دفاع کنیم . قاضی : عثمان اسماعیلی شما متهم هستید که در فضای مجازی عکس پخش کردید ؟ عثمان اسماعیلی : من این عکس ها را در صحفه فیسبوک شخصی خود پخش کردم. پخش عکس در صحفه شخصی خودم جرم نیست و این اتهام را قبول ندارم. قاضی : مگر شما مجوز داشتید ؟ عثمان اسماعیلی : ما مجوز نداشتیم و نیازی به مجوز نیست . مگر ما چکار کردیم تا مجوز بگیریم؟. قاضی : شما عکس و تصاویر خودتان را در فضای مجازی پخش کردید ومراسم روز کارگر را بدون مجوز برگزار کردید و این جرم است؟ عثمان اسماعیلی : ما به دلیل اینکه مریضی کرونا در جهان وجود دارد . امسال مراسم روز کارگر را برگزار نکردیم و تنها چند قطعه عکس گرفتیم و آن عکسها را در صحفه فیسبوک شخصی خود منتشر کردیم که آن هم جرم نیست. عثمان اسماعیلی رو به قاضی گفت " آقای قاضی اجازه هست صحبت کنم.؟ قاضی : بفرما صحبت کنید. عثمان اسماعیلی : جناب قاضی امیدوارم شما و آقای صالحی صدها سال زنده بمانید. اما اگر من در قید حیاط نباشم و جمهوری اسلامی هم نباشد. یک دولت دیگر طبیعتا" جایگذین جمهوری اسلامی خواهد شد. اگر یک عده قضات جدید بیایند سر کار و پرونده های شما ها را بررسی کنند. تعجب خواهند کرد که شماها در دولت جمهوری اسلامی ما کارگران را به چه جرمی محاکمه کردید.!
اما از سوی دیگر زندانی سلول انفرادی به دلیل اینکه هم صحبتی ندارد باید روز و شب خود را تقسیم کند که چطور زمان را پشت سر بگذارد. هر زندانی سلول انفرادی باید صبح زود یعنی زمانی که ارابه غذا در کلیدور به صدا در می آید ازخواب بیدار و صبحانه خود را تحویل بگیرد و بعد از صرف صبحانه منتظر آن بماند تا جهت بازجویی به اتاق بازجویی منتقل گردد. بعد از پایان بازجویی او را به سلول انفرادی برمیگرداند. وقتی متهم به سلول انفرادی برگشت آن وقت به فکر فرو می رود که ، آیا بازجوی را خوب پس داده و یا بد پس داده است. روزهای که زندانی بازجویی ندارد بعد از صرف صبحانه در خیال خود به خارج از زندان رفته و میان دوستان و رفقا به گشت زنی مشغول است و برای رفقاء نسخه پیچی می کند. زندانیان عاطفی نیز در خیال به خانواده های خود سر می زنند و بعضی وقت ها نیز به حال خود گریه می کنند، که چرا به زندان افتاده و رفقای او هر کدام در میان خانواده هایشان هستند؟. زندانیان سلول انفرادی همیشه به فکر آن هستند که آیا روزی آزاد خواهند شد؟ آیا روزی خواهد رسید که انتقام تمام این بی عدالتی ها را گرفت و یک زندگی سالم و بدور از مشکلات داشته باشد؟ آیا روزی خواهد رسید که از آن بازجویان که به او و تمام بشریت توهین و بی احترامی کردند؛ انتقام بگیرند؟ آیا روزی خواهد رسید که آنهای که علیه او توطئه کرده اند به سزای اعمالشان برساندند؟. آیا هدفی که زندانی سیاسی به دونبال آن است و تمام هستی خود را فدای آن کرده به پیروزی خواهد رسید.؟ آیا بازجویان بیشتر از این به او فشار نخواهد آورد تا به کارهای که نکرده است و نیروهای امنیتی برای او پاپوش درست کرده اند و می خواهند به کاری که نکرده ، اعتراف کند و برای همیشه در زندان بماند.؟ آیا کسانی که با آنان فعالیت کرده است و به همه چیز اعتراف کرده اند در آینده آنها را خواهد دید.؟ آیا فلان... رفیق توان مقاومت دارد.؟ آیا محل کاری که در انجا کار کرده در چه شرایطی است.؟ آیا خانواده اش بعد از بازداشت او ، چطور زندگی می کنند.؟ آیا بچه هایش توان پرداخت شهریه مدرسه را دارند.؟ آیا چه کسانی کرایه منزل مسکونی خانواده او را پرداخت می کنند؟ آیا اگر ایشان محکوم شود، همسرش ازش جدا نخواهد شد؟ سرنوشت بچه هایش چه خواهد شد؟. بچه هایش می توانند بعد از او زندگی کنند؟. آیا امکان دارد یک بار دیگر دنیای آزاد را ببیند؟. آیا اگر به زندان محکوم شد چه کسانی هزینه زندانی او را به عهده خواهند گرفت.؟ آیا اگر از زندان آزاد شد می تواند به محل کار قبلی برگردد؟. آیا دوستان مثل گذشته به او اعتماد دارند و......؟ زندانی سلول انفرادی بعد از این تخیلات این بار از خود سئوال می کند. اصلا" چرا من را دستگیر کردند و هزاران اما و اگرهای دیگر فکر زندانی را با خود به تمام نقاطی که در حافظه او وجود دارد خواهد برد. بعد از تمام این اما و اگرها ، این بار زندانی سلول انفرادی هر چند خودش از زندان و بازداشت متنفر است و یکی از خواست های اصلی او در مبارزه بسته شدن تمام زندانها است. اما از سوی دیگر در فکر آن است که چطور از بازجو ها و کسانی که به شکلی به او بی احترامی کرده اند، انتقام بگیرد و برای این منظور یک زندان تاسیس کند و شخص خودش به زندانبان و یا به بازجو تبدیل شود تا همان کاری را انجام دهد که امروز خودش ازآن متنفر است. یعنی زندانی سلول انفرادی تمام وقت خود را با این اما و اگرها سپری می کند. تنها چیزی که زندانی سلول انفرادی را دلگرم نگاه می دارد، این است که یکی از بازجو ها او را دلداری دهد و یا یکی از خدمه های بازداشتگاه به روی او لبخند بزند. تنها چیزی که زندانی سلول انفرادی را سرسخت می کند. این است که بازجویان و خدمه به او بی احترامی کنند. هر چقدر بازجو ها و خدمه بازداشتگاه با زندانی سلول انفرادی برخورد خشن و دور از انسانیت داشته باشند به همان اندازه زندانی سلول انفرادی جهت رسیدن به اهداف خود و گرفتن انتقام از تمام افرادی که در بازداشت و شکنجه و محاکمه او نقش داشته اند، مستحکم تر خواهند شد. زندانی سلول انفرادی هرچقدر بیشتر در سلول انفرادی نگهداری شود بیشتر از آن سیستم متنفر خواهد شد. در کشور ما بعد از 42 سال هنوز جرم سیاسی تعریف نشده و افرادیکه به دنبال جامعه بهتر برای احاد مردم هستند، توسط حاکمان دستگیر و زندانی می شود. این افراد ( متهمان سیاسی ) به استناد قانون مجازات های اسلامی محاکمه می شوند. بنابراین متهمان سیاسی بیشتر از متهمان عادی از این سیستم متنفر خواهند شد.
9 - نگهداری زندانی در محلهايی با سروصدای آزاردهنده. 10 – گرسنگی يا تشنگی دادن به زندانی و عدم رعايت استانداردهای بهداشتی و محرومكردن زندانی از امكانات مناسب بهداشتی. 11 - عدم طبقهبندی زندانيان سیاسی و نگهداری جوانان يا زندانيان عادی در كنار زندانيان خطرناك. 12 - جلوگيری از هواخوری روزانه زندانی . 13 ـ ممانعت از دسترسی به نشريات و كتب مجاز كشور. 14 - ممانعت از ملاقات هفتگی يا تماس تلفنی زندانی با خانواده . 15 - فشار روانی به زندانی از طريق اعمال فشار به اعضای خانواده اش. 16 - ممانعت از ملاقات متهم با وكيل بعد از دستگیری و در حین بازجویی . 17 - عدم استفاده از تلویزیون و رادیو در سلول انفرادی . 18 - نگهداری متهم شبانه روز در سلولی که هیچ وقت چراغ های آن خاموش نمی شود. 19 - . توهین به اعتقادات متهم از سوی نگهبان ها و یا بازجویان . 20 - روبرو کردن دو نفر هم جرم در حین بازجویی . 21 - استفاده اجباری زندانی از غذا های که توسط مسئولان برای مصرف تعیین شده است. 22 - تهدید متهم به محکومیت زیاد از طرف بازجویان . 23 - بی احترامی به متهم توسط افرادی که بعنوان خدمه در داخل بازداشتگاه مشغول کار هستند. 24 - بی اطلاعی از وضعیت جامعه و تحقیر خانواده زندانی از سوی بازجو ها و خدمه. 25 - توهین به اقوام و دوستان متهم از سوی بازجویان . 26 - توهین به تشکیلاتی که متهم به اتهام آن در بازداشت است. 27 – پخش اخبار نادرست از سوی بازجویان و رساندن آن به متهم . 28 - فشار از سوی بازجویان تحت نام دلسوزی به متهم برای اعترافگیری . 29 - قطع ملاقات با خانواده به هر دلیل. 30 - عدم استفاده متهم از توالت خارج از محل زیست . 31 - عدم استفاده متهم از آب گرم در زمستان و آب سرد در تابستان. 32 - عدم استفاده متهم از شستشوی لباس . 33 - درست کردن تابوت مرگ در مقابل متهم به هر بهانه ای . 34 - شستشوی مغزی متهم توسط نادمین و با همکاری مسئولان زندان . 35 - اعدام های سوری و تهدید به اعدام . 36 – تهدید متهم در حین بازجویی که بازجویان می گویند" در صورتی که اعتراف نکنید؛ خانواده شما را بازداشت خواهیم کرد ". 37 – آوردن قاضی به داخل سلول انفرادی جهت تفهیم اتهام به متهم. 38 – اتهام های ناروا و اظهارت بازجو که می گوید" رفقای خود تان به ما گزارش داده اند که شما چکارهای کرده اید ". 39 – احضار زندانی در شب و نگهداری او برای چندین ساعت با چشمان بسته در داخل کلیدوربدون بازجویی. 40 – اظهارت خدمه بازداشتگاه از جمله : به متهم می گویند ؛ برو اعتراف کن تا آزاد شوید. خروس را به این مکان آورده اند بعد از چند ماه با گذاشتن چند عدد تخم مرغ آزاد شده ؛ شما نیز تا زمانی که اعتراف نکنید آزاد نخواهید شد ؛ اگر اعتراف کنید و با بازجو ها همکاری نماید، آزاد خواهید شد؛ چرا به خود و خانواده ات رحم نمی کنید ؛ تو مرد عاقلی هستید برو هر کاری که کردید به بازجو ها بگو و خود ت را از این زندان نجات دهید. در قسمت بالا به آن اشاره کردم که در بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات سنندج مورد شکنجه بدنی و فیزیکی قرار نگرفتم . اما من که سالها تجربه زندان رفتن را داشتم و شکنجه ها ی دهه شصت را از نزدیک لمس کرده ام . اگر یک نفر خبرنگار از من سئوال کند که در میان دو نوع شکنجه ؛ یعنی شکنجه سفید و شکنجه بدنی و فیزیکی کدام یک را انتخاب می کنید؟ جواب من به خبرنگار این است که شکنجه بدنی و فیزیکی را انتخاب می کنم. چرا ؟ چون شکنجه بدنی و فیزیکی تنها به جسم زندانی آسیب میرساند. اما شکنجه سفید به جسم و روان زندانی آسیب می رساند. یعنی شکنجه سفید که امروز در تمام سلول های انفرادی کشور ما به یک امر طبیعی تبدیل شده است. خیلی از شکنجه بدنی و فیزیکی بدتر و زندانی را به کام مرگ نزدیک می کند. نتیجتا" هر متهمی که دستگیر می شود و او را به سلول انفرادی منتقل می کنند. بعد از مدتی نگهداری در سلول انفرادی ، مکان جدید برایش عادی خواهند شد و دیگر احساس غریبی نمی کند و عملا" سلول انفرادی در مقابل زندانیان رام خواهد شد.