زبان تلخ
مادرم بیشتر وقتا از خاطرات گذشته برایمان تعریف میکرد
گاهی تلخ گاهی شیرین
از کودکی خودش از مدرسه رفتنش به لطف رضا شاه
از ازدواجش
من خودم خیلی دوست داشتم خاطرات مادرم
بعضی وقتا برایمان شعر میخوند
از کتابهای قدیمی دوران مدرسه ی خودش
شعر داشت علیمردان خان پسری
پسر بی ادب بی هنری ۰۰۰۰۰۰۰۰۰
خلاصه از همه چیز
گاهی خاطره ای تعریف میکرد
اولش میگفت روله یه تا بمیرم یادم نمیره گاهی چشمانش پر اشک میشد
منم دلم تنگ میشد
یه شب خاطره ای تعریف کرد
گفت روله
یه سال آبدانان قحطی سال بود هیچ نبود نه گندم نه جو
اگه هم بود خیلی کم
بیشتر مردم مجبور بودن نان بلوط بخورن
بعضی از فامیل هم کم و کوت آرد دور ورشون پیدا میشد
دام گوت
تازه بز و گوسفندا هم شروع کرده بودن به تلف شدن
بخاطر نبود علوفه
پدرم چن حیوان جور کرده بود رفته بود سیمره دنبال آرد و گندم
در سیمره مخصو صا شیخ ماخو ۰۰یا همون شیخ مکان و ارمو خواهر زاده های پدر بزرگم بودن
دام گوت چن روزی بود پدرت رفته بود دنبال گندم
گفت دیگه هیچی نبود
زمستون هم بود نه توله ای نه تره ای نه گنگری
زمین هم خشک وسیاه
مادرم گفت مجبور بود م منی آرد از یکی از فامیل نزدیک قرض کنم
بهشون گفتم وقتی روح ۰۰۰۰۰اومه پسش میم وتو
دام وقتی تعریف میکرد معلوم بود خیلی عذاب میکشید
خط قرمز مادرم ما بچه هاش بودیم
همیشه مثل کوه پشت سرمون بود
خلاصه دام گوت
هیزم هم تموم کردیمن
همون فامیل که مادر ازش آرد قرض کرده بود
خواسته بود برا هیزم
برادرم هم که سنی نداشته بود الاغی جور کرده بود باهاش رفته بود برا هیزم
مادرم میگفت دوارهامون ده هورکول بود
رسیده بودن سر کوه تا هیزم فراهم کنن
برادرم چون بچه بود و کم سن وسال
سریع بار خرش پوست درخت بلوط کرده بود همون
توکلاش هیمه
اون آقای فامیل هم بار الاغ خودش کرده بود
هیمه زنگ ۰۰۰به قول دام
در این حین
جوری که برادرم با چشمان پر اشک برا مادرم تعریف کرده بود
گفت دو سوار از میرهای دره شهر از کبیر کوه در حال عبور بودن
سلام و علیکی کرده بودن
نگاهی به بار االاغ برادرم انداخته بودن
با لبخندی
بهش گفته بودن آفری آفری کرکه خو بار هیمه جمع کردیه
برادرم هم از تشویق اونها خوشحال شده بو د
دام گت
یه گلی ی او فامیل وه او میریا گوت
کره یه بو وی داره یه ده روزه هیشتشونه رته دوش مه دو جوم آرد دمه وشو
برادرم شرمگین شده بود
خستگی توکلاش هیمه کندنش چن برابر شده بود
مادرم گفت اکه روله نوینی وقتی که کر اومه وه حونه
سیم گوت چی بیه تش ده سرم درومه
ده ای سرما لنگ دوار گرتم
رمنمش
تا دمم گرت وشو کردم
گوتم بوو ی ینو رته گنم و آرد سی همتون بیاره
یه جواب خوبیش بی
دام گوت زم ده بار رتم تی گلونیا تر
خلاصه گفت بعد چن روز
دیم بو وت اومه
وا چوخا پیسله ی وا میزر قوینی بار حیو ونیا آرد و کنم
گتم دا بعد چی کردی قرضشو پس دی
گت روله انی دی چی
گوت اندازه قرضشو جگا ونم ده طوره ی
انداز ه یه جوم هم جگا گرد خوم بردم
قرتکه شو پس دم
یارو اضافه هم چیچ دم ده حونه شو
من خنده م گرفت
به خاطر آخر خوش خاطره دام
گوتم دس ت درد ننه دا
گوت ای هی روله انی دی چی
گوتم دا انی سی چی ایقه ایسه هم هی دوسشو داری
گوت روله چی بنم
بن لیغه رومن
به قلم :شهناز رسایی
•●◉✿کانال دهلران دیارمیرنوروز✿◉●•
https://t.center/Diyar_mirnorooz👇👇👇👇👇👇@Diyar_mirnorooz•~
🍃🌸🌼🍃~