خشت کج | نقد نظام آموزشی

Channel
Logo of the Telegram channel خشت کج | نقد نظام آموزشی
@kheshtekajPromote
1.2K
subscribers
🔷️ انفکاک عمدی از جهان و تفکرات روزمره 🔴 نقدی بر نظام فعلی آموزشی ✅ تحول انگاره در حوزه تعلیم و تربیت 💠 درجست و جوی الگو واره جدید ارسال نظرات ، سوژه ها و پیشنهادات : @kheshtekaj_admin
🔴 پایان سلطه مقالات دانشگاهی


🔷️داده‌های در دسترس نشان می‌دهد، بیش از ۸۰/هشتاد درصد مقالات علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی حتی یک ارجاع (citation) هم نمی‌گیرند! این مقدار برای علوم تربیتی، علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت حدود چهل درصد است. مقالات علمی رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی وضعیت خیلی بهتری دارند. رشته‌های علوم پایه و مهندسی هم اگرچه شرایط ایدآلی ندارند ولی وضعیتشان از علوم انسانی به مراتب بهتر است.

وقتی کمتر از بیست درصد مقالات علوم انسانی مطالعه می‌شوند و رفرنس داده می‌شوند، چرا باید این همه انرژی و سرمایه زمان برای نگارش و انتشار مقاله علمی صرف شود؟

به شکل سنتی مقاله‌نویسی در سرشت علوم انسانی نیست. کانت و دکارت و فروید و نیچه با کتاب‌هایشان شناخته می‌شوند و نه با مقاله‌هایشان! شاید به همین علت است که قبای مقاله‌نویسی بر تن علوم انسانی جدید ننشسته است.  مقاله‌نویسی میراث علوم پایه و مهندسی است. اگر درست است، آیا نباید پایان عصر هژمونی مقالات علمی در حوزه علوم‌انسانی را اعلام‌کرد؟!

علوم انسانی در جهان امروز به سمت رفلکشن و نت‌نویسی پیش می‌رود. در ایران هم این وضعیت کم‌و بیش صادق است. مثلا باوجود صیانت ظالمانه و تحقیرآمیز اینترنت، گاهی یک یادداشت علمی یا رفلکشن کوچک در تلگرام بعد از یک هفته ده‌ها هزار مشاهده‌کننده و خواننده دارد. اما تعداد دانلود (و نه ارجاع دهی!) بهترین مقاله یک فصلنامه علمی-پژوهشی بعد از سال‌ها، ممکن است یکهزار مشاهده و یا دانلود هم نگیرد‌!

این وضعیت بیانگر اثر اجتماعی و اعتنای خوب حوزه عمومی به رفلکشن‌ها، نت‌ها و سخنرانی‌ها است. شخصا روزانه دست‌کم پنج تا ده رفلکشن و سخنرانی می‌خوانم یا گوش می‌کنم. اما زمانی به سمت مقالات علمی و پژوهشی می‌روم که برای نگارش کار علمی و رعایت مناسک آکادمیک به آنها نیاز دارم. در حقیقت، لذتی از مطالعه مقالات علمی-پژوهشی حاصل نمی‌شود! نگارش مقالات علمی و مطالعه آنها بیشتر شبیه احترام به مناسک علمی است تا تولید دانش!

بنظر می‌رسد، عصر وزن‌دهی انحصاری و کارکرد وتویی مقالات علمی و دانشگاهی در سرنوشت تحصیلی و حرفه‌ای دانشجویان و استادان در حال بسر آمدن است. دوره سلطه «واس» و «اسکوپوس» نیز بسر خواهد آمد. در سیاستگذاری‌های اجتماعی و حوزه عمومی اصولا کسی وقعی به محتوای مقالات علمی و دانشگاهی نمی‌نهد! استادی که با افتخار خود را دانشمند دو درصد جهان معرفی می‌کند، تعداد استنادات و ارجاع‌دهی‌ها طی یکسال به تمام مقالات و آثار علمی عمرش سه رقمی است! پیش‌بینی می‌شود، بتدریج ملاک‌ها و معیارهای ارتقا و ارزشیابی اساتید و دانشجویان در دانشگاههای جهان به کلی تغییر کند.

🖋علی خورسندی

◀️برگرفته از کانال پداگوژی فرودستان
@khorsanditaskoh

https://dahliaremler.com/2014/04/09/are-90-of-academic-papers-really-never-cited-searching-citations-about-academic-citations-reveals-the-good-the-bad-and-the-ugly/#:~:text=“Only”%2012%25%20of%20medicine,social%20science%20articles%20go%20uncited!


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
♦️ چرا شاگرد آخرهای کلاس، شاگرد اول‌های زندگی‌اند؟

🖋علی خورسندی


قول مشهوری است از ارنست همینگوی که می‌گوید، کمیاب‌ترین چیزها افراد باهوشی هستند که احساس خوشبختی می‌کنند! شواهدی دال بر همصدایی یا پدر ادبیات نوین و برنده جایزه نوبل وجود دارد. به گذشته که بر می‌گردیم، می‌بینیم خیلی از همکلاسی‌های درس‌خوان و شاگرد اول‌های‌ کلاس پیشرفت اجتماعی متوسط‌تری دارند؛ زیست اقتصادی پایین‌تری دارند؛ بعضا اجتماع گریزند؛‌ زندگی عاطفی پرچالش‌تری دارند. احساس خوشبختی کمتری می‌کنند! در مقابل، همکلاسی‌های درس‌نخوان و مدرسه‌گریز دوران مدرسه زیست‌ اجتماعی‌ بهتری دارند؛ وضعیت اقتصادی پررونق‌تری دارند. اغلب شادترند؛ زیست عاطفی رضایت‌بخش‌تری دارند؛ و بیشتر ابراز خوشبختی می‌کنند.

به‌راستی چرا اینگونه است؟ تحقیقا پاسخ به این پرسش و تایید پیش‌فرض‌هایی فوق نیازمند پژوهش‌های علمی است. اما بنظر می‌رسد علت‌ها و عوامل مختلفی در این رابطه می‌توانند دخیل‌ باشند!

علت اول اینکه، در دنیای بیرون از مدرسه، برای شاگرد اول شدن، هوش شناختی در حد «معمول» و «متوسط» کفایت می‌کند! پیشرفت تحصیلی و رشد علمی حاصل پیوند هوش شناختی برتر و هوش جسمانی بهتر (آگاهی از توانمندی و پشتکار در تمرین و تکرار) است. اما در جامعه اینگونه نیست! هوش شناختی، هوش عقلانی ماست؛ و به ظرفیت‌های یادگیری افراد اشاره دارد که به ضریب هوشی علمی و محاسباتی افراد اطلاق می‌گردد. هوش شناختی معمولا ارثی است؛ اگرچه محیط در باروری و بهره‌وری آن موثر است. به عبارتی، ترکیب متعالی هوش شناختی و هوش جسمانی می‌تواند متضمن شاگرد اول شدن در کلاس درس باشد اما برای شاگرد اولی در جامعه و زیست اجتماعی کافی نیست.

علت دوم اینکه، برای شاگرد اول شدن در جامعه به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است. هوش اجتماعی هوش بازتابی ماست؛ بیانگر توانمندی ما در کنار آمدن با واقعیت‌ها و دیگرانی است که الزاما از ما و یا مثل ما نیستند. هوش اجتماعی به مهارت‌های ارتباطی ما اشاره دارد که اکتسابی است و در محیط ساخته می‌شود. برای شاگرد زرنگ بودن در کلاس درس نیاز نیست هوش اجتماعی بالایی داشته باشیم! اما متقاعد کردن معلم برای نمره خوب دادن به هوش اجتماعی نیاز دارد! جسارت در مکتب‌گریزی و فرار از قفس تنگ و دلگیر مدرسه نیز به هوش اجتماعی بالایی نیاز دارد! در جامعه هم همینطور است؛ برای کسب سود بیشتر در بازار، پیشرفت اداری در سازمان، و رشد عمودی در قدرت به هوش اجتماعی بالاتری نیاز است!

علت سوم اینکه، برای پیشرفت اجتماعی و رشد اقتصادی به هوش هیجانی بالاتری نیاز داریم. امروزه هوش هیجانی به عنوان مهم‌ترین فاکتور موفقیت حرفه‌ای و شغلی افراد در تجارت و کسب‌و‌‌کار شناخته می‌شود؛ هوش هیجانی بیانگر توان مدیریت احساسات خود و دیگری است. با انرژی حاصل از هوش هیجانی شناخت و حل مسائل واقعی و تمییز آنها از مسائل غیرواقعی  میسر می‌شود. هوش هیجانی، هوش تصمیم‌گیری ما در شرایط بحرانی است! چیزیکه که در دوران مدرسه اصولا تمرین و تجربه نمی‌شود! به همین دلیل، در سازمان‌های امروزی مدیرانی توان رهبری و حکمرانی اثربخش‌تر دارند که هوش هیجانی بالاتری داشته باشند.

علت چهارم اینکه، جامعه و زیست اجتماعی با مدرسه و زیست علمی فاصله و تفاوت دارد! مدرسه برای درس‌خوان‌ها و شاگرد اول‌های کلاس درس طراحی شده است! اما جامعه برای مردمان «معمولی» مهندسی شده است. مردمان معمولی همان‌هایی هستند که هوش شناختی و عقلانی «معمولی» دارند؛ زندگی نرمال دارند؛ اما در عوض هوش اجتماعی و هیجانی متناسب با نیازهای محیط دارند. افزون برآن، یک رابطه معناداری میان مدرسه‌گریزی و اجتماع‌طلبی افراد وجود دارد. یک تیپ شخصیتی اجتماع‌طلب چون خود را متعلق به جامعه بزرگ‌تری می‌بیند، از محیط محدود و دیوار بلند مدرسه گریزان است. عکس آن هم غالبا درست است. اینکه خیلی از شاگرد اول‌های کلاس اجتماع‌گریزند، بی‌دلیل نیست! مشکل از اینجا ناشی می‌شود که مدرسه نسخه اصلی جامعه نیست. یا به قول جان دیویی، مدرسه خود زندگی نیست!

گاردنر می‌گفت باهوش بودن، بسیار فراتر از پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مساله است. ما آدم‌ها از توانمندی‌های ذهنی و انواع هوش‌ها برخورداریم؛ لیکن همگی از مهارت‌های برابر در کاربرد انواع هوش‌ها برخوردار نیستیم! اگر  مدرسه واقعا پابلیک (ا)‌سکول است، نمی‌تواند تک‌ساحتی عمل کند؛ و یا تک‌بعدی آموزش دهد. فعالیت‌های آموزشی و غیرآموزشی مدارس امروزی نمی‌توانند با ابتنای صرف بر هوش عقلانی و هوش محاسباتی دانش‌آموزان برنامه‌ریزی شوند. مشکل مدرسه ایرانی افراط در تاکید بر هوش شناختی و منطقی دانش‌آموزان است! انواع هوش‌های ذاتی و اکتسابی به حاشیه رفته‌اند! برنامه‌های درسی و آموزشی یک مدرسه سالم روی انواع هوش‌ها، بطور ویژه هوش‌های اجتماعی و هیجانی دانش‌آموزان متمرکز است.


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻داوود امیریان: در مدرسه به جای کشف کردن، استعداد بچه‌ها را کور می‌کنیم

▪️داوود امیریان در گفت‌وگو با اکبر نبوی:
معلوم نیست ابوعلی سینای زمانه ما در کدام روستا دارد ختنه می‌کند. ما کشف استعداد نداریم. یکی از مشکلاتمان خود آموزش و پرورش است که فقط شده است آموزش. ۱۲ سال بعضا استعداد بچه‌ها را کور می‌کنند...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
خودآموزی از طریق بازی و اکتشاف
زمان برنامه ریزی نشده زیادی را نیاز دارد،
زمانی که فرد بتواند هر فعالیتی که دوست دارد را
بدون فشار، قضاوت
یا مداخله انجام دهد.
این زمانی است که فرد
برای شکل دادن دوستی،
ایده‌پردازی و بازی با اشیا،
تجربه کردن،
حوصله سر رفتن و غلبه بر آن،
یادگیری از اشتباهات خود
و اشتیاق پیدا کردن
نیاز دارد.

Peter Gray

◀️برگرفته از:
@kodakbazitabiatKIT


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🎯 دانش‌آموزان از زنجیر مدرسه آزاد می‌شوند
— ترجیح می‌دهی مدرسه باغبانی خوشحال تولید کند یا محققی عصبی؟

📍طی سیصد سال اخیر، آموزش رسمی تبدیل شده است به یادگیری زیر سقف، نشستن پشت میز، گوش‌دادن به معلمان، و عطشِ گرفتن نمرۀ بیست. ژان‌ژاک روسو می‌گفت این محدودیت‌های اجتماعی طینت دست‌نخوردۀ انسان‌ها را فاسد می‌کند. او برای آموزش کودکان به‌دنبال محیطی بود که آزادیِ تمام‌عیاری را برایشان رقم بزند و آن‌‌ها را از شر پیچیدگی‌های جامعه خلاص کند. پیروان روسو تا آنجا پیش رفتند که، برای آزادی کودکان، معلم‌ها را از مدارس بیرون کردند. واقعاً چگونه می‌توان آموزش عمومی و آزادی کودکان را با هم جمع کرد؟

🔖 ۴۱۰۰ کلمه
زمان مطالعه: ۲۴ دقيقه

📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://B2n.ir/s72057


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🔷️ الگوی مدرسه سامرهیل

◀️ سامرهیل منشأ کل جنبش مدارس دموکراتیک است. این جنبش در اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰ توسط اِی. اِس. نیل آغاز شد و از آن زمان فلسفه‌ى او معلمان سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است. احتمالاً این مدرسه در بین تمام مدارس بدیل مشهورترین مدرسه است. هدف نیل از ایجاد مدرسهٔ سامرهیل این بود که «به جای سازگار کردن کودک با مدرسه، مدرسه را با کودک تطبیق دهد. »
سامرهیل یک مدرسهٔ شبانه‌روزی است و دانش‌آموزان هر زمان که مایل باشند در کلاس‌ها شرکت می‌کنند. قوانین این مدرسه در جلسه‌‌ای هفتگی و عمومی توسط کلیهٔ اعضای مدرسه وضع می‌شود. این مدرسه فرصت‌هایی برای کودکان فراهم می‌آورد تا شکوفا شوند. نیل معتقد بود که کودکان ذاتاً شایسته هستند و اگر اجازه دهیم که شخصاً و در فضایی عاری از ترس تصمیم‌گیری کنند باعث می‌شود که متکی به خود و مستقل پرورش یابند. هنگامی که دانش آموزان جدید به این مدرسه می‌پیوندند ممکن است هفته‌ها، ماه‌ها یا در برخی موارد سال‌ها در کلاس‌های درس حضور نیابند اما این به معنای عدم فراگیری علم نیست. فراتر از دروس ارائه شده در کلاس‌های درس، درس‌های مهمی وجود دارد که باید آن‌ها را فراگرفت و نیل مطمئن بود که کودکان مدرسه‌ی سامرهیل در مقایسه با هم دوره‌های خود در مدارس سنتی تا حد زیادی از شخصیت، اعتماد به نفس و اصالت توسعه‌یافته‌تری برخوردار هستند. به اعتقاد او حتی آموزش هم مسأله‌ی فوق‌العاده مهمی نبود چرا که اگر کودکان قصد یادگیری مطلبی را داشتند صرف‌نظر از آموزش نیز آن را یاد می‌گرفتند. کودکان مدرسه‌ی سامرهیل به انتخاب خود و نه از روی عذاب وجدان در امتحانات شرکت می‌کنند و به این ترتیب احتمالاً بیشتر ترغیب می‌شوند که در امتحانات شرکت کنند. به گفتهٔ نیل، اگر کودکی علاقه داشته باشد که استاد دانشگاه شود در کنار تحصیلات خود و نه تنها به دلیل تحصیلات خود، استاد دانشگاه خواهد شد.
در این مدرسه هر روز صبح یک جدول زمان‌بندی برای دروس ارائه می‌شود و شرکت در کلاس‌ها به انتخاب دانش‌آموزان است. آن‌ها تقریباً بر اساس سن به کلاس‌های مختلف تقسیم می‌شوند.
اگر کودکی حضور در یک دورهٔ آموزشی خاص را آغاز کند و بعد از مدتی به‌‌‌طور نامنظم در کلاس‌ها حضور یابد ممکن است از طرف سایر همکلاسی‌هایش سرزنش شود چرا که باعث عقب افتادن آن‌ها شده است. (در این مدرسه) ساعات بعد از ظهر آزاد است بدین معنی که بچه‌ها می‌توانند هر کاری را که دوست دارند انجام دهند. بعضی از بچه‌ها از این زمان فراغت برای بازی کردن با دوستان خود در زمین بازی استفاده می‌کنند، برخی دیگر به پروژه‌های خاص در زمینهٔ هنر یا صنایع دستی می‌پردازند یا در کارگاه مشغول به کار می‌شوند. در ساعات اولیهٔ عصر فعالیت‌های بیشتری برای انجام دادن وجود دارد که بچه‌ها می‌توانند از بین آن‌ها فعالیت مورد نظر خود را انتخاب کنند.
بازرسان اداره‌ی استاندارد حوزه‌ی آموزش انگلستان مدرسه‌ی سامرهیل را به اجباری کردن کلاس‌های درس ملزم کردند اما مسئولین مدرسه از پذیرش این حکم امتناع کردند چرا که برخورداری از آزادی مشخصهٔ اصلی فلسفهٔ این مدرسه به شمار می‌آید. تصمیم تاریخی و برجستهٔ دیوان عالی در سال ۱۹۹۹ این مدرسه را نجات داد اما این نبرد به صورت طولانی مدت و جدی ادامه یافت. توافقات حاکی از این بود که فعلاً مدرسه به حال خود رها شود اما آینده نشان خواهد داد که آیا بازرسان بار دیگر دست به کار خواهند شد یا خیر.
سامرهیل یک مدرسهٔ تمام عیار و همه جانبه است ـ از بسیاری جهات این مدرسه در یک سوی طیف آموزشی قرار دارد ـ اما به معنای دقیق کلمه هدف ارزشمندی را دنبال می‌کند و برای بسیاری از کودکان منبعی الهام‌بخش بوده است. طی سالیان دربارهٔ این مدرسه تحقیقاتی انجام شده است و مطالب بسیاری درباره‌ی آن نوشته شده است و برخی از دانش‌آموختگان موفق این مدرسه در مشاغل مختلف مشغول به کار شده‌اند. البته، بر اساس معیارهای نیل مسأله این نیست. از نظر او نکتهٔ مهم این است که افراد از شغل انتخابی خود راضی و خوشحال هستند.
بسیاری از کودکانی که کاملاً از تحصیل دلزده شده بودند و قطعاً در سایر مدارس با شکست مواجه می‌شدند در مدرسه‌ی سامرهیل به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند. کودکان مختلف در محیط‌های آموزشی مختلف رشد و ترقی می‌یابند و به گفتهٔ کودکانی که در مدرسه‌ی سامرهیل حضور دارند این مدرسه برای آن‌ها عالی و ایده‌آل است...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 مدرسه و مهارت‌های نو

🎙گفتاری از مرتضی نظری

سطح دسترسی نسل جدید و خانواده‌ها به دانش و مهارت افزایش یافته. اگر آموزش و پرورش با تغییرات جدید جهانی به ویژه با محیط کسب و کارهای نو، خود را "منعطف و منطبق" نسازد، حذف می‌شود. مخاطبان نوجوان مدرسه به بزرگترها نشان داده‌اند منتظر تغییر سبک و محتوای نظام آموزشی نمی‌مانند و خودشان راه‌های جایگزین را پیدا می‌کنند.


◀️ برگرفته از کانال تربیت و توسعه
@IranHumanDevelopment2


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🔻 به جای چهار زنگ تفریح، دو زنگ تفریح گذاشتند...

🔶️کلاس‌ها به شدت شلوغ شده و حیاط مدرسه کفاف بازی بچه‌ها را نمی‌دهد.

🔷️به حقوق کودکان بی‌توجهیم و مسأله فراتر از کمبود معلم است
.

عادل برکم، کارشناس آموزش و پرورش گفت:

با فرسودگی مدارس و فرسودگی شغلی معلمان رو به رو هستیم. اینکه کلاسی بسازیم و چند دانش آموز آنجا باشند، نمی‌توانیم بگوییم آموزش انجام می‌دهیم. این وضعیت اسفبار را شاهد هستیم.

کلاس‌ها به شدت شلوغ شده و حیاط مدرسه کفاف بازی بچه‌ها را  نمی‌دهد؛ به جای چهار زنگ تفریح دو زنگ تفریح گذاشتند. حق نشاط و شادابی و تربیت جسمانی را از کودک گرفتند.

در چنین شرایطی نمی توانیم انتظار یک معلم باکیفیت داشته باشیم. در شرایط کمبود و نقصان سراغ هر نیرویی و هر کیفیتی می رویم و آموزش و پرورش یک ویرانه می شود.

متأسفانه آموزش و پرورش طبقاتی داریم؛ آقایانی که سیاسی و تصمیم گیر  هستند مدارس خصوصی خودشان را دارند. با این وضعیت نمی‌توان نظام آموزش و پرورش یک کشور را درست کرد و تا این نگاه و این افراد حضور دارند هر سال بدتر می‌شود...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🔴 نخبه گرایی

از آغاز ورود تفکر رفتارگرایی به نظام آموزشی سنگ بنای دسته بندی، تفکیک وغربال کردن دانش آموزان به طرق مختلف گذاشته شد.
دسته بندی های غلط و برچسب زدن های نادرستی مانند تیزهوش و عادی و نیز تنوع بی پایه و اساس مدارس و از همه مهلک ترطبقه بندی شاگردان ضعیف و قوی براساس نمره دروس خاصی مانند ریاضی و قضاوت و ارزش گذاری بچه ها براساس نگاه تک بعدی به یک نوع هوش و استعداد که همچنان در کشور ما رایج است به انواع نابرابری ها درجامعه ایران دامن زده غافل از اینکه بنا به پژوهشهای معتبر و شواهد فراوان در نظام آموزشی نخبه گرا،بیشترین آسیب و ضرر متوجه همان دانش آموزانی است که از آغاز نوجوانی به دلیل برچسب،نخبه نابغه و تیزهوش با انتظارات بیش ازحد و سایه سنگین نگاه اطرافیان مواجه بودندوباز هم آنچه از آنان سلب شده،جریان واقعی زندگی است. سبک های موفق تربیتی، تعریف متفاوتی ازنخبه دارند و برابری خواهی را به جای برتری جویی دنبال می کنندودانش آموزان مستعدو تیزهوش را درمتن گروه همسالان و بدون جداسازی ازجریان زندگی واقعی با دیگران،موردحمایت قرار میدهند.

◀️برگرفته ازکتاب آمرانگی وآموزش
🖋اثرمرتضی نظری


🔰 خشت کج

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⁉️آموزش به معنی انتقال اطلاعات است یا ....

◀️ پرفسور الوانی


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🔻جوانانی که  نه درس می‌خوانند، نه به‌ دنبال شغل‌اند و نه مهارتی می‌آموزند!

✍️داریوش معمار

▪️جوانانی که نه درس می‌خوانند، نه به‌ دنبال شغل‌اند و نه مهارتی می‌آموزند، طی سال‌های اخیر به‌دلیل افزایش جهانی جمعیتشان با عنوان «نیت‌ها» (NEET) مشهور شده‌اند.

▪️نیت در تعریف جهانی به جوانانی گفته می‌شود که نه در فهرست آماری مشغول به تحصیل قرار دارند و نه در آمار شاغلان و مهارت‌آموزان جامعه محاسبه می‌شوند.

▪️ایران طی سال‌های اخیر با رشد چشمگیر این گروه از جوانان، رتبه‌ بالایی در آمارهای جهانی کسب کرده است و همین امر نگرانی جامعه‌شناسان را در پی داشته است.

▪️اگرچه در جوامع مختلف بازه سنی نیت‌ها متغیر است، اما در نمودارهای جهانی به‌طور معمول افرادی نیت خوانده می‌شوند که در محدوده سنی ۱۶ تا ۲۴ قرار دارند که نه تمایلی به تحصیل دارند و نه علاقه‌ای به یافتن شغل مناسب برای خود. این موضوع تامین هزینه‌های زندگی آنها را به عهده والدین می‌گذارد.

▪️آنچه این پدیده را در ایران مورد توجه قرار داده افزایش آماری آن طی سال‌های اخیر است. براساس برخی آمارها در سال ۱۳۹۷ دست‌کم ۳۰ درصد از جوانان ۱۵ تا ۲۴ساله در این گروه قرار داشتند.آمار منتشرشده نشان می‌دهد که ایران پس از برخی کشورهای آفریقایی بالاترین آمار نیت‌ها را دارد.

▪️نرخ ۳۰ درصدی نیت‌ها در ایران از آن نظر قابل تامل است که در جوامع توسعه‌یافته این عدد تنها ۲ تا ۱۰ درصد جوانان ۱۶ تا ۲۴ را دربر می‌گیرد.
نرخ نیت‌ها در میان مردان ایرانی در سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ حدود ۱۵ تا ۱۷ درصد و در میان زنان از ۴۷ درصد در سال ۱۳۹۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.

▪️مطابق آمارها، در سال ۱۳۹۴ از ۵.۷ میلیون زن در گروه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال، تعداد ۲.۷ میلیون نفر آنان نه مشغول تحصیل بودند و نه به دنبال شغل یا مهارت‌آموزی. این آمار در سال ۱۴۰۰ به یک میلیون و ۹۸۵ هزار نفر رسیده است.

▪️سهم ۱۳.۲ درصدی جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله از پنجره جمعیتی ایران باعث می‌شود افزایش این پدیده موجب تشدید برخی بحران‌های اجتماعی همانند احساس بی‌آیندگی، تجرد قطعی، رخوت اجتماعی و افسردگی شود...


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 هوش مصنوعی جدید گوگل مقالات علمی را به مصاحبه‌های رادیویی تبدیل می‌کند

🔹️هوش_مصنوعی Illuminate می‌تواند مقالات خشک علمی را به یک مصاحبه جذاب رادیویی تبدیل کند.
🔹️کار با آن نیز ساده است، کافی است نام محقق یا موضوع موردنظرتان را در قسمت جستجو بنویسید، سپس هوش مصنوعی به شما چندین مقاله علمی مربوطه را نشان می‌دهد. با کلیک‌کردن روی دکمه Generate و انتظار دو تا سه‌دقیقه‌ای، مصاحبه شما در قالب فایل صوتی آماده خواهد بود.
🔹️نحوه کار این هوش مصنوعی آزمایشی به این صورت است که ابتدا خلاصه‌ای از مقالات علمی مختلف ایجاد و سپس این خلاصه به‌ پرسش‌وپاسخ تبدیل می‌شود. در آخر ۲ صدای هوش مصنوعی، در قالب مصاحبه‌کننده و متخصص، پرسش‌وپاسخ‌ها را می‌خوانند و مصاحبه‌ رادیویی علمی شکل می‌گیرد.

♦️ پانوشت: به نظر شما در ده یا بیست سال آینده کسی رغبت تحصیل در مدارس و دانشگاه‌های فعلی را خواهد داشت؟! اصلا تا آن زمان مدرسه و دانشگاهی وجود خواهد داشت؟!

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷️ آموزش خرید به دانش آموزان در فروشگاه ؛ ژاپن

⁉️ به نظر شما جای چه آموزش‌هایی در مدارس ایران خالیست؟!

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⁉️ سمپاد تبعیض یا عدالت؟

🔹
با وجود اینکه سهم دانش آموزان سمپاد از کنکور تنها ۳.۵ درصد است اما قبولی آنها در کنکور شگفت انگیز است. به طور مثال ۱۰ نفر برتر رشته تجربی همگی سمپادی هستند.

◀️ اما این تنها داده جالب مدارس سمپاد نیست، جزئیات بیشتر را در این ویدئو ببینید.


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
⁉️ چطور استونی فنلاند را پشت سر گذاشت و صاحب بهترین مدارس اروپا شد؟
◀️ناهار رایگان، وقفه‌های استراحت ذهنی، معلم‌های خوشحال و مهم‌تر از همه: برابری


📍تحقیقات متعددی در سال‌های اخیر، خبر از افول نظام‌های آموزشی در جای جای دنیا می‌دهند. دانش‌آموزان بی‌انگیزه و افسرده‌تر از گذشته‌اند و در آزمون‌های استاندارد عملکرد خوبی ندارند. تا حدی که برخی گفته‌اند بچه‌ها در همه‌جا دارند خنگ‌تر می‌شوند. در این بین، کشوری کوچک و فقیر، در شرق اروپا توانسته‌ است به شکلی استثنایی خلاف جریان عمل کند و مدارسی کارامد و شاد بسازد. راز موفقیت استونی در آموزش چیست؟ روزنامه‌نگار بریتانیایی، امینه سانر، برای پاسخ به این سوال به چند مدرسه در این کشور سر زده است.

🔖  ۲۲۰۰ کلمه
زمان مطالعه: ۱۴ دقيقه
                                       
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:

B2n.ir/p53202

📌 برگرفته از وب‌سایت ترجمان



🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🔴 چند راهکار ساده برای آنکه خلاقیت دانش آموزانم را از بین ببرم ...


1⃣ وقتی به جای خلق ایده، دانش آموزان را به عاریه گرفتن تشویق میکنم، خلاقیت را میکشم❗️

2⃣ زمانیکه فرم را بر محتوا غلبه میدهم ، خلاقیت را میکشم❗️

3⃣ وقتی بدون ارائه دلیل و بازخورد آموزنده نمره میدهم، خلاقیت را میکشم❗️

4⃣ زمانی که به جای کمک، همه چیز را نشان می‌دهم، خلاقیت را میکشم❗️

5️⃣ زمانی‌که نظم و انطباق را‌ بیشتر از ابداع اثر اصیل و خلاقانه تحسین میکنم، خلاقیت را میکشم ❗️

6️⃣ زمانیکه که به جای پرسیدن سوال، پیشنهاد ارائه میدهم، خلاقیت را میکشم❗️

7️⃣ زمانی که آزادی را بدون محدودیت و تمرکز هدفمند تشویق میکنم، خلاقیت را میکشم❗️

8️⃣ وقتی از دانش آموزان در برابر اشتباه محافظت میکنم، خلاقیت را می‌کشم ❗️


◀️ برگرفته از هُرمه‌
🌐 سایت : horme.ir
📖 منبع : Goshen college


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥پزشکیان:این همه دانشگاه برای حل چه مشکلی می خواهیم؟


🔺این همه دانشگاه را برای چه می خواهیم؟ با چه کیفیتی؟ برای حل چه مشکلی؟ جوانان خوب و پاک و بی گناه کشور را می آوریم ۴ سال ۱۰ سال وادارشان می کنیم درس بخوانند وقتی از دانشگاه بیرون می آید می گوییم کار نداریم اصلا به تو نیاز نداریم؛ تو که به من نیاز نداشتی، چرا علم مرا تلف کردی؟ چرا ۱۰ سال عمر و زندگی مرا در این مسیر حرکت دادی؟
🔺من کلاس سوم دبیرستان بودم می خواستم انتخاب رشته کنم رفتم هنرستان می گفتند نرو کار نیست من می گفتم مگر می شود در این کشور رشته ای تأسیس کنند ولی نتوانم در آن کار کنم؟ مگر آنهایی که آن بالا نشسته اند، نمی دانند نباید مرا بیخود آموزش دهند؟ اما هر چه قدر جلوتر آمدم دیدم خیلی راحت آدم را وادار می کنند که درس بخواند و مدرک بگیرد و بعد بگویند کاری با تو نداریم...

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
#طنز

◀️ حذف ۴۰۰۰ رشته محل غیرکاربردی از دانشگاه علمی کاربردی 😊

🔶️ رییس دانشگاه جامع علمی کاربردی گفت: براساس آمایش بیش‌ از نیمی از رشته محل های دانشگاه فاقد تقاضا برای کار هستند بنابراین حدود ۴ هزار رشته محل حذف و ۸۵۲ کد رشته محل جدید جایگزین شد...

https://mehrnews.com/x35NJr

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
🔴 آموزش در دام آزمون

دکتر رضا امیدی

در سال‌های اخیر نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر در آزمون ورودی دانشگاه شرکت می‌کنند. اما در بالاترین برآوردها، کنکور مسئلۀ ۲۰-۱۰ درصد این دانش‌آموزان است. برای بسیاری از دانش‌آموزان، ثبت‌نام در کنکور به جزیی از فرایند فارغ‌التحصیلی از دبیرستان تبدیل شده است وگرنه شواهد مختلف حتی در کلان‌شهرها حکایت از آن دارد که بیشتر دانش‌آموزان سال آخر متوسطه اساساً درگیر کنکور نیستند.  به‌رغم این، آموزش‌وپرورش سرنوشت تمام ۱۶.۵ میلیون دانش‌آموز کشور را به کنکور گره زده، در تمام مقاطع و پایه‌های تحصیلی «آزمون» اصالت بیشتری از «آموزش» یافته است. آموزش‌وپرورش باید بداند که کنکور ربطی به این وزارتخانه ندارد و نباید مدام سیاست‌های خود را با آن منطبق می‌کند. می‌بینیم که در سال‌های اخیر تحت عنوان «تأثیر معدل» و «تأثیر سوابق تحصیلی» آزمون کنکور در قالب امتحانات نهایی به کل مقطع متوسطۀ دوم هم کشیده شده است. هم کنکور و هم آزمون‌های نهایی چند سالۀ اخیر موجب شده تا برخی درس‌هایی که ضرایب پایین‌تری دارند و اتفاقاً با اهداف عمومی آموزش مرتبط‌اند عملاً از چرخۀ آموزش حذف شوند.

آزمون به‌عنوان ابزاری برای ارزیابی میزان یادگیری دانش‌آموزان هرچند در دوره‌ای تنها ابزار بود و در نظام‌های آموزشی رسوخ یافته بود، اما امروزه الگوهای متفاوتی برای ارزیابی سطح یادگیری وجود دارد. برای مثال در تحولات این حوزه از آزمون‌های مبتنی‌بر «سؤال و پاسخ‌های مشابه» به «سؤال و پاسخ‌های متفاوت» گذر شده است. یا امروزه در برخی نظام‌های آموزشی از «آزمون‌های بازِ زمان‌دار، نه محدود به جلسۀ امتحان» استفاده می‌شود. حتی در ارزیابی خود آزمون از «بررسی جمعی پاسخ‌ها در گروه همسالان» استفاده می‌شود چراکه «یادگیری به‌مثابه یک تمرین جمعی» دانسته می‌شود. این یک گزارۀ غالب است که فیلسوفانی چون والزر و سندل بر آن تأکید دارند: آموزش موهبتی جمعی است که «موهبت‌بودن» آن در «جمعی‌بودن» آن است.

در این شیوه‌های جدید معلم به‌عنوان بازیگرِ تغییر، نقش تسهیلگر در جریان یادگیری جمعی دانش‌آموزان را ایفا می‌کند و در این راستا خود روابط کاری بین معلمان نیز دیگرگون می‌شود و معلمان از طریق ارزیابی یکدیگر به ارتقای مهارت‌های خود کمک می‌کنند. آموزش یک ماهیت جمعی پیدا می‌کند و معلم در ترسیم مسیر یادگیری دانش‌آموز به او کمک می‌کند. امروزه تنوع منابع سرشار از اطلاعات و دانش فرصتی را در اختیار نظام‌های آموزشی قرار داده تا توانایی‌های تحلیلی و تجربی و چگونگی استفاده از منابع را یاد دهند. به‌عبارتی، هدف آموزش کمک به دانش‌آموزان برای ارتقای خلاقیت، تخیل، نقد، و روش علمی انجام کارها است، اما آموزش‌ مبتنی‌بر آزمون این فرصت‌ها را در طول فرآیند یادگیری سلب می‌کند.

آموزش‌وپرورش می‌تواند به‌عنوان پایلوت در مناطق آموزشی که تراکم دانش‌آموزی پایین‌تری دارند به‌تدریج آزمون را کاهش دهد. برای مثال در مقطع متوسطۀ اول که ۱۴ عنوان درسی دارد، نیازی نیست که دانش‌آموزان همۀ ۱۴ درس را آزمون دهند. می‌توان یک هفته پیش از آزمون ۴-۵ درس اجباری و ۲-۳ درس را با انتخاب دانش‌آموزان برای آزمون اعلام کرد. می‌توان برخی درس‌ها را چه در مقطع متوسطۀ اول و چه در مقطع متوسطۀ دوم با هم ادغام کرد، بدون اینکه از ساعات آموزشی کاست. امروزه در برخی کشورها توصیه می‌شود که حتی نیازی نیست همۀ دانش‌آموزان در آزمون‌ها شرکت کنند و می‌توان با روش‌های علمی نمونه‌ای از کل دانش‌آموزان مناطق را در درس‌هایی مشخص مورد ارزیابی قرار داد. مهم این است که نظام آموزشی، آموزش باکیفیت را برای همگان تأمین کند یعنی کیفیت آموزشی و عدالت آموزشی را مدنظر داشته باشد. از این طریق، به‌جای ارزیابی دانش‌آموزان این نظام آموزشی است که ارزیابی می‌شود. به تعبیر ساموئل آبرامز؛ از پژوهشگران و سیاست‌گذاران آموزشی در دانشگاه کلمبیا، ما باید راه‌هایی برای بازگشت از «آزمون» به «آموزش» بیابیم.

◀️ برگرفته از کانال سیاست گذاری اجتماعی


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
💥اهمیت آموزش برنامه نویسی به کودکان و نوجوانان در عصر حاضر

دکتر فاضل بذرافشان

🟦در دنیای امروز که فناوری به سرعت در حال پیشرفت است، برنامه‌نویسی به یکی از مهارت‌های ضروری برای آینده تبدیل شده است. با رشد روزافزون نقش فناوری در تمامی جنبه‌های زندگی، از کار و آموزش گرفته تا سرگرمی و ارتباطات، ضرورت آموزش برنامه‌نویسی به کودکان و نوجوانان بیش از گذشته احساس می‌شود. کودکان و نوجوانانی که درک درستی از برنامه‌نویسی دارند، نه تنها در آینده شغلی خود از مزایای بسیاری برخوردار خواهند بود، بلکه توانایی‌های حل مسئله، خلاقیت و تفکر منطقی خود را نیز تقویت می‌کنند. در ادامه به بررسی اهمیت آموزش برنامه‌نویسی به کودکان و نوجوانان در عصر حاضر پرداخته می شود.
۱. آماده‌سازی برای آینده شغلی
در دنیای دیجیتال امروز، بسیاری از شغل‌ها به نوعی با فناوری و برنامه‌نویسی مرتبط هستند. از توسعه‌دهندگان نرم‌افزار و طراحان وب گرفته تا تحلیل‌گران داده و مهندسان هوش مصنوعی، بازار کار آینده نیازمند افرادی است که توانایی برنامه‌نویسی دارند. با آموزش برنامه‌نویسی به کودکان و نوجوانان، آن‌ها را برای شغل‌های آینده آماده می‌کنیم و فرصت‌های شغلی بیشتری برای آن‌ها ایجاد می‌کنیم.
۲. تقویت مهارت‌های حل مسئله
برنامه‌نویسی به کودکان و نوجوانان می‌آموزد که چگونه مسائل را به بخش‌های کوچکتر تقسیم کرده و به طور منظم به حل آن‌ها بپردازند. این مهارت‌های حل مسئله در بسیاری از جنبه‌های زندگی کاربرد دارند و به کودکان کمک می‌کنند که در مواجهه با چالش‌ها، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و به دنبال راه‌حل‌های خلاقانه و موثر باشند.
۳. ارتقای خلاقیت
برنامه‌نویسی یک ابزار قدرتمند برای بیان خلاقیت است. کودکان و نوجوانان می‌توانند با استفاده از برنامه‌نویسی، ایده‌های خود را به واقعیت تبدیل کنند، بازی‌های خود را بسازند، داستان‌های تعاملی خلق کنند یا حتی برنامه‌های کاربردی را توسعه دهند. این فرآیند خلاقانه نه تنها به آن‌ها کمک می‌کند که مهارت‌های فنی خود را تقویت کنند، بلکه به آن‌ها امکان می‌دهد که خلاقیت خود را به شیوه‌های نوآورانه به کار ببرند.
۴. تقویت تفکر منطقی و ساختاریافته
برنامه‌نویسی نیازمند تفکر منطقی و ساختاریافته است. کودکان و نوجوانان با یادگیری برنامه‌نویسی، توانایی‌های خود در زمینه تجزیه و تحلیل، استدلال و پیروی از منطق را تقویت می‌کنند. این مهارت‌ها در بسیاری از حوزه‌های دیگر از جمله ریاضیات، علوم و حتی زندگی روزمره نیز مفید هستند.
۵. ایجاد اعتماد به نفس و افزایش استقلال
وقتی کودکان و نوجوانان موفق به نوشتن یک برنامه و مشاهده عملکرد آن می‌شوند، احساس موفقیت و اعتماد به نفس می‌کنند. این تجربه به آن‌ها نشان می‌دهد که می‌توانند با تلاش و پشتکار به اهداف خود دست یابند. علاوه بر این، یادگیری برنامه‌نویسی به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با استقلال بیشتری به پروژه‌ها و ایده‌های خود بپردازند.
🟩نتیجه‌گیری
آموزش برنامه‌نویسی به کودکان و نوجوانان در عصر حاضر نه تنها آن‌ها را برای آینده شغلی بهتر آماده می‌کند، بلکه مهارت‌های مهمی مانند حل مسئله، خلاقیت و تفکر منطقی را در آن‌ها تقویت می‌کند. در دنیایی که به سرعت به سمت دیجیتالی شدن پیش می‌رود، برنامه‌نویسی به یکی از کلیدی‌ترین مهارت‌ها تبدیل شده است و آموزش آن به نسل نوجوان می‌تواند تأثیرات مثبتی بر زندگی و آینده آن‌ها داشته باشد.

🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj
Telegram Center
Telegram Center
Channel