دست عشق ازدامن دل دورباد!
میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟؟؟؟؟؟
↩اشعارناااااب و زیبا و سخنانی گهر بار از سلاطین کلام 💙💙
♥️احمد شاملو بگذار... آفتاب من پیرهنم باشد و آسمان من٬ آن کهنه کرباس بی رنگ. بگذار بر زمین خود بایستم. بر خاکی از براده الماس و رعشه درد. بگذار سرزمینم را زیر پای خود احساس کنم...!!
خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
خوشا به حال آن قمار بازی که تمام زندگی خود را فنا کرد ولی هیچ ارزویی در دلش نیست مگر تکرار دوباره این قمار به عقیده برخی صاحب نظران امر، قمار در اینجا استعاره از زندگی است. برخی دیگر اعتقاد دارند منظور از قمار دیدار شمس تبریزی است و…. نظر نگارنده به نظر مفسرانی نزدیک تر است که قمار را به زندگی تفسیر کرده اند.
♥️پروانه حسینی باران که می گیرد خاطراتت شروع به باریدن می کنند ومن شعر دلتنگی ام را برشیشه های بخار گرفته ی اتاق می نویسم کاش بودی و می دیدی کلمات چه اشکی به حال من می ریزند.
♥️مهرداد اوستاد وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
ای لحظه ی ناب ازل آیینه ی دیدار تو سر شکوه هر غزل مضمون بی تکرار تو من از که گویم غیر تو در هر چه میبینم تویی در عینه بی تکراریت هر بار تو هر بار تو بخت است و کار عاشقی هر بار دارد قرعه ای بر دف بکوبید این زمان این بار من این بار تو