کافِه اَبَدیَتــْ

Channel
Logo of the Telegram channel کافِه اَبَدیَتــْ
@kafeabdiatPromote
259
subscribers
156
photos
26
videos
26
links
تنها به سوی ابدیت
دوست داشتنی
هرچقدر هم که دور می‌روی فراموش نکن در این نزدیکی کسی به یاد تو زنده است.
دو ساعتی می‌شه از امامزاده درومدم، ته باغ فیض نشستم به آب خیره شدم، هوا خنکه، هفتمین نخ و از پاکت سوئیسیم در میارم روشن می‌کنم منتظرم رحمتی بیاد دنبالم بریم کافه ماه چای بخوریم.
با آسیابان ده دوست شده‌ام
چند باری شنیده که باد خبر از تو برایم آورده است.
مناسبتی
بعضی وقت‌ها احساس تنهایی رهایم می‌کند
تنها‌تر می‌شوم.
تمام زندگی من شرم بود، من از انسان بودن شرمگین بودم.
حتی از اینکه انسان نامیده شوم خجل بودم.
می‌توانستم درک کنم که چرا مردم مرا نمی‌خواهند.
حتی وقتی سعی میکردم، بخندم نمی‌توانستم از ته دل این کار را بکنم، چون می‌دانستم که هیچ کس نمیتواند مرا واقعاً بفهمد.
تنهایی مثل یک سایه همیشه همراهم بود هر چه بیشتر از مردم فرار می‌کردم بیشتر به عمق این تنهایی فرو میرفتم، تا جایی که دیگر نمی‌توانستم خودم را درک کنم.

"اوسامو دازای"

📓دیگر انسان نیست
گله از یار ندارم که چنین مغرور است
سخنم را کند از بر مگر آخر زور است؟

ظلماتی که به چشمان من افتاد نرفت
دیده‌ام منتظر دیدهٔ در بر نور است

لبم از ماه طلب بوسه به کامم دارد
طلبم را ندهد شک نکنم رنجور است

شاید از ابر وجودم به خیالم رنجید
شایدم شعر کمی قافیه‌هایش شور است

باید از شعر کمی کار طبابت بکشم
کافیست شوی مست دوا انگور است

به همین باد خزانی که به راه افتاده
بدهم بوسه بیارد به تو راهم دور است

سخنی نیست دگر قائله را ختم کنم
لبخند برای تو که امروز دلت مسرور است

"وحید بازرگان"

#غزلیات
#بداهه
من نشنیده‌هایم حاکی از آن است
ما تنهاترین موجود دنیاییم
شعر بلندی در مدح غم نوشتم ولی دوست ندارم اینجا بذارمش، شایسته نیست آغاز سرفصل جدید رو به غم آلوده کنم هرچند تا بوده همین بوده ولی خب بالاخره هرچیزی یه اولین باری داره.
فکر و خیال قبل خواب را مونس خود کرده‌ام
مرا با خود عمیقا می‌برد از خود.
پاییز شدی و به تنت همچو پلاسیدهٔ برگم
دیریست که در حاشیهٔ کوی تو مجبور به مرگم
Forwarded from Glimpse Of Me (FK)
دیری‌ است دیده غیر حقارت ندیده‌است
بیهوده از شکوه تماشا سخن مگو!

-حسین منزوی
گاهی برای خالی شدن غم‌های قلب نیاز است که دل بشکند.
‏اشکالی ندارد خاک جبران می‌کند
این بی‌هم‌آغوشی ما را هم
نمی‌توانم سخن بگویم با اینکه حرف‌هایم دهانم را زخم کرده‌اند.
‏ما را به روزهای گذشته بازگردانید
ما به اندازهٔ کافی از غم‌هایمان لذت نبرده‌ایم.
و خداوند آنچه بر ما گذشت، جبران خواهد کرد.
بر سر آن سفره که بیگانه طمع کرد
ما روزهٔ تامیم که بیگانه نبینیم
More