پنج رباعی
از مجموعه شعر
#از_کف_دریا_تا_کف_دریااز هر نظری بین من و تو فرق است
فکر تو به غرب و فکر من در شرق است
تو فکر نجات کشتی
از دریایی
در کشتی من هزار
دریا غرق است
♩
دنیا قفس وجود آزادم نیست
آغوش فلک به قدر ابعادم نیست
هر جای زمین فرشته ای می بینم
ای وای خدا چرا کسی آدم نیست ؟
♩
هر شاخه ی گل خنجر برٌان شده است
هر زخم برای خود نمکدان شده است
اینجا که تمام سقفها کوتاهند
اوج مگس و عقاب یکسان شده است
♩
بی پشت مبادا که در عالم باشی
می خشکی اگر چشمه ی زمزم باشی
فردوسی و شاهنامه هم می خواهد
با زور نمی شود که رستم باشی
♩
از مرگ نباید که گریزان گردی
بیهوده بترسی و پریشان گردی
یک جای فرار داری
از عزراییل
باید که میان قبر پنهان گردی
#مجید_افشاری#رباعیپ.این کتاب را
از نشر شانی بخواهید.نمایشگاه کتاب تهران اردیبهشت ۹۶
@ehsan_afshari