یک انتصاب ناامیدکننده
نقدی بر انتخاب مدیرعامل جدید خبرگزاری ایرنا
محمدجواد روح
با انتصاب حسین جابری انصاری بهعنوان مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مخالف هستم و این انتصاب را نمرهای منفی در کارنامه دولت و وزیر ارشاد میدانم.
آیا توانمندی مدیرعامل جدید ایرنا در تحلیل مسائل منطقه، دلیل مناسبی برای برگزیدن وی در مقام مدیریت مهمترین رسانه دولت و خبرگزاری رسمی کشور است؟
چگونه میتوان انتظار داشت که گماردن یک دیپلمات فاقد کارنامه جدی و روشن رسانهای به مدیریت خبرگزاری رسمی کشور، مورد استقبال قرار گیرد و جامعه روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات آن را توهینی به خود تلقی نکنند؟
برخی ویژگیهای شخصیتی مدیرعامل جدید ایرنا و سوابق مسئولیت ایشان در وزارت امورخارجه که عموماً با نوعی ملاحظهکاری و محافظهکاری حرفهای همراه است، تناسبی با جایگاه پرتنش مدیریت رسانه ندارد که نیازمند جسارت و تطور همراه با هوشمندی است (کافی است این انتصاب دولت را مقایسه کنیم با مدیر جدید شبکه خبر که او هم، اتفاقاً همین دیروز منصوب شد و از مسئولان ستاد سعید جلیلی بوده است. حال قرار است مدیری محافظهکار و اتوکشیده چون جابریانصاری به مقابله با چنین مدیرانی در صداوسیما و دیگر رسانههای مخالف برود).
آیا واقعاً در کل جامعه رسانهای کشور و از میان روزنامهنگاران و نویسندگان و مدیران مطبوعاتی حامی دولت چهاردهم، یک نفر واجد تخصص، توان و لیاقت برای انتصاب به مدیریت ایرنا نبود که جناب وزیر، به معاون سابق وزارت امورخارجه متوسل شده است؟
اگر وزیر محترم یک نفر را در کل جامعه رسانهای برای مدیریت ایرنا نیافتهاند که «وای بر ما» و اگر اصولاً جستوجویی نکردهاید که «وای بر شما».
وقتی چنین انتصابی را میبینیم و آن را در کنار بیتوجهی مجموعه دولت به چهرههای مؤثر رسانهای در روی کار آمدن مسعود پزشکیان میگذاریم؛ این شائبه به ذهن میآید که برای دولت محترم، اهالی رسانه صرفاً نقش مبلغ و پلکانی برای پیروزی در روزهای رقابت داشتهاند و حال که ایام برگزیدن مدیران است، حتی در تخصصیترین بخشهای رسانهای دولت به اهالی رسانه بیتوجهی میشود و انتصابات برمبنای مناسبات و سیاستهایی فراتر از بحث تخصص و توان حرفهای صورت میگیرد.
این رویکرد در انتصاب مدیرعامل ایرنا وقتی ناامیدکنندهتر میشود که به خاطر آوریم انتخاب وزرا و معاونان رئیسجمهور در دولت چهاردهم بر مبنای ساختاری تصمیمساز و تصمیمگیر صورت گرفته که مبتنی بر کمیتههای تخصصی بود و در نهایت، با فرآیند شورای راهبری و رایزنیهای لازم در سطوح عالی، بیش از پنجاه درصد کابینه از برونداد همین مکانیزم تخصصمحور تعیین شدند.
اتفاقاً هرچه این انتصابها تخصصمحورتر بود و وزرا و مسئولان تعیینشده نسبت وثیقتری با بدنه حرفهای و کارشناسی حوزه کاری خود داشتهاند، چشمانداز موفقیت آنها روشنتر و نقدها و انتظارات واقعبینانهتر است.
بهعنوان مثال، میتوان از حضور عبدالناصر همتی در وزارت اقتصاد، محمدرضا ظفرقندی در وزارت بهداشت، احمد میدری در وزارت کار، عباس عراقچی در وزارت امورخارجه و شینا انصاری در سازمان حفاظت محیط زیست بهعنوان مواردی یاد کرد که بیشترین حمایت و توافق بدنه تخصصی این وزارتخانهها و دستگاهها و نیز تشکلها و نهادهای مدنی در قبال منتخبین وجود داشته و دارد.
مدیرعامل ایرنا برآمده از بدنه تخصصی رسانهای کشور نیست و بعید است اگر قرار بود به سبک انتخاب وزرا، کمیتهای تخصصی مدیران رسانههای دولت را معرفی و پیشنهاد میکرد، جناب جابریانصاری اصولاً در میان گزینههای مورد بررسی کمیته جای میگرفتند.
پرسش اینجاست که آیا رسانه و مدیریت رسانه تخصص نیست که انتصابات این حوزه نیز بر مدار تخصص بگردد یا آنکه همچون همیشه، قرار است اهالی رسانه صرفاً پیگیر مطالبات و انتظارات بقیه اقشار و بخشهای جامعه باشند و نوبت به خودشان که برسد، تماشاگر بازی بزرگان باشند؟
منبع: روزنامه هممیهن
حرفه؛
#روابط_عمومی |
@ePRNet