فیلم
#داستان_کاراگاه را ویلیام وایلر در سال ۱۹۵۱ ساخته. دقیقا در اوج قدرت سینمای
کلاسیک. جایی که داستانها بر اساس الگوهای خیر و شر کارمیکردند و مرزکشی مشخصی میان قهرمان و ضدقهرمان وجود داشت. به بیان دیگر در سینمای
کلاسیک «بدها» همواره بد میمانند و «خوبها» همیشه رستگار. این فیلم اما بر اساس این الگو کار نمیکند و شاید همین ویژگی این اثر وایلر را شاخص میکند. ما داستان یک کاراگاه را میبینیم که رفتارهای صفروصدی دارد. او طرحوارههای رفتاری از گذشتهاش آورده که بر اساس آن نمیتواند ببخشد و از اینکه آدم بدهای زندگیاش را از جایگاه منفور خود تغییر دهد ناتوان است. اما روایت فیلم بر خلاف طرحوارههای ذهن «جیم» کار میکند. فیلم میگوید خوبها هم میتوانند به مجرم بدل شوند و بدها هم آنقدر که فکر میکنیم بد نیستند. کاراگاه در صحنه مهم فیلم دکتر اشنایدر را در ماشین کتک میزند که این تقابل میان خیروشر شکل بگیرد، اما خیلی زود این پیشفرض درهم میشکند.
#معرفی_فیلم#سینما_کلاسیک@derakhte_tafakor