View in Telegram
شب تیره و تار! شخصی باديه نشین با دختر کاکای خود ازدواج نمود و از آن 9 پسر بدنیا آورد اما فرزند دهم دختر تولد شد و زمانی که برایش از تولد دختر مژده دادند بسیار زیاد غمگین شده و احساس حقارت و اهانت کرده و در حالیکه فریاد می زد گفت: وای بر شب تیره و تارِ من! وای بر شب تیره و تارِ من! بعد از آن با زن خود مقاطعه نموده و با نظر توهین و تحقیر به او می دید و فکر می کرد گويا اینکه خانم ا‌ش سبب‌ به دنیا آمدن دختر است. روز ها، ماه ها و سال‌ ها سپری شد و مرد باديه نشین پیر شد و نیرو و قوت اش را از دست داد و حتی در یک شب و روز چشمان خود را نیز از دست داد و نابینا شد. پسران ازدواج کردند و تشکیل خانواده دادند و هر یک شان مشغول و مصروف زندگی خود شدند و پدر نابینایی خود را فراموش کردند و دختر اش نيز ازدواج کرد أما زمانی که شنید پدرش نابینا گردیده فورا به نزدش آمد و سر و جان اورا شست و لباس هايش را منظم کرد و خیمه اش را تميز و تازه نمود و برایش غذا آماده کرد. زمانی که مرد باديه نشین احساس راحت و آرامش نمود خواست بداند که این شخصی که برایش این قدر خدمت می‌ نمايد کی است؟ وقتی دختر اش خواست برای آن دوا بدهد دست اش را گرفته از او سوال کرد تو کی هستی ای دختر مهربان؟ دختر در حالیکه اشک های اش از چشمان اش سرازير می شد گفت: پدر جان من همان شب تیره وتاریک تو هستم. مرد باديه نشین وقتی که دختر اش را شناخت با ناله و فریاد پشیمانی خود اعلام نموده گفت: دخترم مرا ببخش ای کاش تمام شب هایم تیره وتاریک می بود!! ▪️برای روشن سازی اذهان عامه، لطفا شریک سازید!
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily