View in Telegram
Forwarded from _
با تردید بسته ای که چند وقت پیش سفارش داده بود و زمان مناسب برای سورپرایز کرد چان باهاش پیدا نکرده بود رو در آورد. لباس هاش رو کامل در اورد و بعد از این که داخل حموم حسابی به خودش رسیدگی کرد با موهای نیمه خیس جلوی آینه نشست و کمی بالم لب به لباش زد و مداد چشم برداشت و بن مژه هاش رو کمی سیاه کرد و بعد با مالیدن چشماش کامل پخشش کرد تا یه دوده ی محو روی چشماش بشینه. بلند شد و سمت تخت خوابشون رفت، چان گفته بود بخاطر جلسه ای که داره یکم دیر میاد و این فرصت خوبی برای بک بود، بلیز حریرش رو که تا روی باسنش میومد پوشید و جلوی آینه ایستاد، کل بدنش معلوم بود و رسما مثل یه لای تور روی بدنش بود و این کاملا همون خواسته ی بک بود. با تردید به بات‌پلاگ با دم روباه قطبی نگاه کرد..یکم سخت میشد گذاشتنش ولی ارزشش رو داشت! کمی کرم نرم کننده روی سر شیشه ای پلاگ ریخت و دو زانو روی زمین نشست و پاهاشو کمی باز کرد و اروم پلاگ رو روی سوراخش گذاشت ک کمی فشارش داد و همین باعث شد صدای ناله ی ارومش توی اتاق بپیچه. فکرشو نمیکرد انقدر درد داشته باشه ولی داشت روانی میشد و اون پلاگ لعنتی نمیرفت تو ، بک کم کم داشت ناامید می‌شد با صدای بمی که شنید سرشو بالا آورد. - بیبی به نظر خیلی درگیری، میخوای کمکت کنم؟! بک شوکه از جاش پرید و رو باسنش فرود اومد ، بات‌پلاگی که تا نصفه داخلش بود کامل داخلش رفت، همون طور که پاهاشو باز کرده بود و دکمه های بلیزش باز بود ناله ی نسبتا بلندی کرد و باعث شد چان که تقریبا ده دیقه بود بالای سرش ایستاده بود و از شیطنت هاش به شدت تحریک شده بود فاکی زیر لب بگه. سمت بک رفت، مچ های ظریفش رو توی دستش گرفت و توی صورتش خم شد - واقعا فکر کردی این مدل لباس پوشیدنت باعث می‌شه بخوام مراعاتت رو بکنم و آروم بکنمت بیبی بوی؟ بک سری تکون داد و با قیافه مظلوم ولی چشم هایی که شیطنت ازشون می‌بارید به چان نگاه کرد. - ولی من ه..هیچ ..وقت از د..دی نخواستم منو ارو..م بکنه.. من می‌خوا..خواسم ددی رو تحریکش بکنم تا بازم با اس..اسباب‌بازی هاش..بازی کنیم.. چان خنده ی بلندی کرد و بک رو بلند کرد و روی شونش انداخت و سمت اتاق مورد علاقه ی بیبیش رفت و کلید انداخت و در رو باز کرد، با روشن کرد برق اتاق نور قرمز کل اتاق رو گرفت و بک با دیدن وسیله های روی دیوار کل بدنش روی دست های چان لرزید و با هیجان لباش رو گاز گرفت، با اسپنکی که به بوتش خورد ناله ی ارومی کرد. امشب شب طولانیی بود.. https://t.center/Hiddemotion
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily