ادامه مطلب دیشب...
اينكار را كردم با سپاه مسلمانان كه روبرو شديم بالاخره كار بجائي رسيد كه مشاهده مي كني هيچكس جز تو تاكنون نفهميده من دختر پادشاه روم هستم ترا نيز خود مطلع كردم، پيرمردي كه من در سهم غنيمت نصيب او شدم از اسم من پرسيد انكار نمودم و گفتم نرجس است گفت نام كنيزان است گفتم تعجب مي كنم كه تو رومي هستي ولي با زبان عربي صحبت مي كني.
در پاسخ گفت: از شدت علاقه اي كه جدم به من داشت مرا به آموختن آداب وا مي داشت از آن جمله زني را هر صبح و شام مأمور كرده بود كه زبان عربي را با رومي مي دانست تا مرا به آداب آشنا سازد از كثرت رفت و آمد او و تمرين زيادي كه كردم به زبان عربي مسلط گرديدم.
وقتي وارد سامرا شديم و خدمت امام علي النقي رسيديم به او فرمود چگونه مشاهده كردي عزت اسلام و خواري نصرانيت و شرافت محمد و خاندانش را عرض كرد چيزي را كه خود بهتر از من مي دانيد چگونه شرح دهم.
فرمود مي خواهم ده هزار دينار يا مژده مسرت انگيزي به تو بدهم كداميك را انتخاب مي كني؟
عرض كرد مژده فرزندي به من دهيد فرمود ترا مژده به فرزندي مي دهم كه شرق و غرب عالم را مالك شود و جهان را از عدل و داد پر گرداند بعد از آنكه پر از ستم شده باشد.
ادامه دارد...
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏ َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج
@children_Imam_Zamani