چامه؛

Channel
Logo of the Telegram channel چامه؛
@chameh_irPromote
7.78K
subscribers
423
photos
7
links
چامه:شعر،غزل . •آزادی زندانی‌های جرایم غیر عمد🌱: @raahhaayi @aromtab⇦تبلیغات
To first message
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر

در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر

- سعدی
🌱
سؤال کردی و گفتی: بگو که برده دلت را؟
دلم بده که بگویم جواب مسئله‌ی تو.

- محتشم‌کاشانی
بی تو خسته است ز جانم تن وُ جانم ز تنم
خسته ام من هم از این بار گرانی که منم

چه کنم دل چو هوای تو کُند شب همه شب
سر اگر بی تو به دیوار غریبی نزنم ؟

هوس یوسفی ام بود و عزیزیم ، امّا
غمت افکنده به یعقوبی بیت الحزنم

در گذرگاه نسیمم همه شب چلّه نشین،
کاورد هدیه مگر بویی از آن پیرهنم!

تار مویی نسپردی به وداعت ، با من
کش به هنگامه ی وصل تو به آتش فکنم

یادگاری است مرا از تو ــ که یادت خوش باد ــ
این غریبی که شکسته است مرا ، در وطنم

چون دو خورشید بیاویز دو چشمت از راه
تا که روشن کنی ای دوست ، شبِ آمدنم

غزل دلکش من بی صله می ماند ، اگر
بوسه ای چند حوالت نکنی زان دهنم
چند است ز تو تا جان ،
تو طرفه تری، یا جان
آمیخته با جانی ،
یا پرتو جانانی . . .

- مولانا
عاشقی را چه نیازیست به توجیه و دلیل؟
که تو ای "عشق"
همان پرسشِ بی زیرایی...

- قیصر امین پور
🌱
که با شکستن پیمان و برگرفتن دل
هنوز دیده به دیدارت آرزومند است

- سعدی
‏دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم
هزار نامه به پای کبوتری که ندارم؟

- سجاد رشیدی‌پور
تا خداحافظی‌اش هیچ نمی دانستم
زندگی بیشتر از مرگ، مصیبت بار است...

- علی صفری
من آه شدم ابر شدم باریدم
ولی تو با خبر از حال بدم، خندیدی :)

- پرستو سینالوا
🌱.
شبیه بغضِ نوزادی که ساعت‌هاست می‌گرید
پر از حرفم کسی اما زبانم را نمی‌فهمد...

- حسین منزوی
تو فارسی میگیم: بیش از حد فکر کردن
اما تو شعر میگیم:
«طوفان های سرم،
باغی را که روحم نگه میدارد خراب می‌کند.»
گر کسی را حسد آید که تو را می‌نگرم
من نه در رویِ تو، در صنعِ خدا می‌نگرم!

- سیف فرغانی
گر جمع «مادران به خطا»، نامتان نهیم
هرگز نکرده‌ایم خطا در خطابتان

نی اصلتان به‌قاعده، نی نسلتان درست
دانسته نیست سلسلهٔ انتسابتان

- شفیعی کدکنی
🌱
حال دنيا را چو پرسيدم من از فرزانه ای؟
گفت: يا آب است؛ يا خاک است يا پروانه ای!

گفتمش احوال عمرم را بگو؛ اين عمر چيست؟
گفت يا برق است؛ يا باد است؛ يا افسانه ای!

گفتمش اينها که ميبينی؛ چرا دل بسته اند؟
گفت يا خوابند؛ يا مَستند؛ يا ديوانه ای!

گفتمش احوال جانم را پس از مردن بگو؟
گفت يا باغ است؛ يا نار است؛ يا ويرانه ای!

- ابوسعید ابوالخیر
لذت نمانده است در آیینه‌ی حیات
از "عیش‌های رفته" دلی شاد می‌کنیم!

- صائب تبریزی
کی غم ِ فرهاد و من یکسان شود، گر من ز دل
غم برون می‌ریختم، صد بیستون می‌ساختم..

- عرفی شیرازی
More